چند شب پیش، وقتی میخواستم دخترا رو بخوابونم، لیلای ۴ ساله، چند تا کتاب آورد، گفت بخون. منم با حوصله تک تکشون رو خوندم. بعد که چراغ رو خاموش کردم، فاطمه زهرا تازه یادش افتاده بود که میخواد کتاب بخونه. فاطمه زهرا اعتراض کرد و گفت چراغ رو روشن کن. گفتم مامان دیگه دیر شده. گفت: نه! پس چرا واسه لیلا ...
سلام بعد مدتها بالاخره بازگشت امیر+ به حوزه بیان :) ۱- یک نگاه به فهرست کارام میندازم. متوجه میشم که توی حدود ۶ الی ۷ شاخه مشغول فعالیت هستم و یا میخوام که فعالیت بکنم. به همین دلیله که به هییییچ کدوم از کارام نمیتونم برسم. اما مشکل بعدی که دارم اینه که نمیتونم از هیچ کدوم هم خارج بشم و درد ...
۱. یه کلیپ طنز دیدم تو اینستا که یه دانشجو تا استاد راهنمای رسالهشو از دور میبینه مسیرشو کج میکنه که باهاش رودررو نشه. از اونجایی که استاد مشاور و داورم هیئتعلمی فرهنگستانن، من اینا رو هر روز میبینم و خدا شاهده مثل اون کلیپه هر بار مسیرمو کج میکنم رودررو نشم که نپرسن چه خبر از رساله. این سری د ...
لینوکس رو نصب کردم همهی فایلهام پرید :-) صدق الله العلی العظیم ...
مصطفای من هر چند وقت یک بار، یه حکایت شگفت انگیز تو چنته داره. امروز تعریف کرد یکی از دوستانش که دو تا پسر داره (یکیشون یازده سالشه)، چند وقتی هست که از همسرش جدا شده. اما هنوز با همدیگه توی یک خونه زندگی میکنند! (باورش برام سخت بود.) هیچ کس از خانوادههاشون نمیدونه اینا جدا شدند. فقط خواهرِ خانم ...
فکر میکنم از پارسال درباره اینکه چقدر برای بعد از کنکور برنامه دارم گفته باشم اما؛ امسال تابستون هم نشد اونچیزی که میخواستم... نمیدونم مشکل از خودمه که هربار نمیشه یا واقعا شرایط مشکل داره. البته نمیخوام غر بزنم سر شرایط. چیزی که نمیشه تغییرش داد رو باید پذیرفت. البته میشه تغییرش داد اما هنوز موفق ...
معاشرت و گفت و شنود با آدمها برای من از سه حالت خارج نیست. یک: بعضیها انگار خمیر افکارشون بریده بریده است. موضوعات و دلمشغولیهاشون پراکنده است. آخرِ معاشرت با این آدمها فقط برام خستگی میمونه و حتی از این معاشرتها فراریام. دو: بعضیها خمیر افکارشون آماده و لطیف هست. آدم دوست داره باهاشون حرف ...
این چند روز برای من ترکیبی بود از کارهای روزمره، کمی خستگی ، دلخوری و بحث و البته تجربههای تازه. پنجشنبه بعدازظهر که مامان ناهید بچهها را با خودش برد، فرصتی پیدا کردم کمی بخوابم. بعدش رفتم پیش مامانم که مثل هر سال با کمک دوستها و همسایههاش برای ۲۸ صفر آش شلهقلمکار نذری میپزد. راستش کاش نرف ...
+ جدیدا ناهار که میخورم، بیحال میشم! نتیجه: ناهار نخورم یا با شام دو تا یکی کنم. اما متاسفانه روزهایی که کارِخونه و بچهها زیاده، اینجوری بهم خیلی فشار میاد. اینم یه جور برزخه که تا تجربه نکنید متوجه نمیشید چی میگم. + امتحاناتم نزدیک شده ولی من هنوز دارم با بیفکری تمام بافتنی میبافم. کیک و کوکی ...
بک گراند : سریال ملکه ی هفت روزه . چونا : یان سان گون Yeonsangun or Prince Yeonsan Yeonsangun of Joseon - Wikipedia در تاریخ نوشته شده که اون فرد خشن و ظالم و خونخواری بوده . ولی سریالها و جمله ی معروف : تاریخ رو فاتحان می نویسند . چیز دیگه ای رو نشون میده . یکی از به شدت موردعلاقه های من در سریال ...