یه فرآیند شلوغ و شلخته که سر و کله من گردن شکسته هم توش پیدا شده باعث دردسر بزرگ شد.  منی که نه سر پیاز بودم و نه تهش، پیامی رو که درست نفهمیده بودم به رئیس "داده " رسوندم یه روزی و حالا هم یادم نیست کی منو دنبال این کار فرستاد ، و این پیام غلط بود یا بد فهمیده شده بود .... اما جامعه آماری که حقشون ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

ای یارِ ما، عَیَّارِ ما، داغ دلِ خَمّارِ ما   پا وامَکش از کارِ ما؛ بِستان گِرو دَستارِ ما   آقای سهراب فرمود کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ. ولی ما از همون اولش، کاری جز سر توی راز کردن نداشتیم. کانهو راز،   سینه ی پر شیر مادریه که ما را به دنیا آورده و ما با  تکرار کردن جمله ی دیگه چه خبر ، این سی ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

خیلی کارام یهوییه یهویی تصمیم میگیرم یه کاریو بکنم و میرم توی دلش  بعد از ناهار وقتی که همه اومدیم بالا رفتم برای استعفا، دو ساعت مونده بود به آخر ساعت کاری اون روز.. هوا بارونی بود و من موقع برگشتن دلگیر ... دلم میخواست گریه کنم از وضعیتی که داخلش بودم. این وضعیت رو وقتی از آبادیس هم میخواستم بیام ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

۱. صبح اول مهر، تا پامو گذاشتم مدرسه، نگهبان گفت مهرتون مبارک. متوجه منظورش نشدم. مهرم مبارک؟ تشکر کردم. یه کم جلوتر، معاون هم این جمله رو تکرار کرد. مدیر هم. بر تعجبم افزوده شد. دیده بودم آغاز سال تحصیلی رو مثل نوروز و تولد «مبارک باد» بگن، ولی مشخصاً مهر رو نه. اصلاً اولین بارم بود جملهٔ «مهرتون م ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

ناله ی بنده نشنود هیچ رقم خدای تو  ای بت سنگدل بیا سر بدهم به پای تو  بعضی معجزه ها رو نمیشه نادیده گرفت. بعضیهاش رو میشه. دیروز یه معجزه از نوع انکارناپذیر و یکی هم از نوع انکار پذیر برام اتفاق افتاد. معجزه بزرگ توی زندگی موازیم رخ داد و معجزه کوچیک تو زندگی رسمیم. وسط جلسه با رئیس جدید، حینی که حر ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

عنوان مطلب خیلی سنگینه و کار من رو سخت می‌کنه. اما موضوعی هست که من از ابتدای ازدواج خیلی بهش فکر کردم. اولین پاسخی که به ذهنم رسید، این بود که: حوزه فعالیت و عمل مادرشوهر و عروس شبیه هم هست. یعنی هر دو خانه. یک محیط بسته. فعالیت‌ها مشابه هم. هر کدوم یکی از کارها رو انجام بده، دیگری معاف میشه. مثلا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

اون شب با بچه‌ها درباره کتاب عوضی* صحبت می‌کردیم. یه‌جورایی پیشنهاد من بود و خوشحال بودم که خوش‌شون اومده. تو یه خط بخوام بگم، داستان یه مردیه که هر کی اینو می‌بینه با یکی عوضی می‌گیردش. جالبه که حین حرف زدن راجع به کتاب، می‌فهمم چه برداشت‌های دیگه‌ای هم از داستان می‌شد کرد. یک برداشت کلی این بود که ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

امروز مهدی داداشم از پادگان اومده بود مرخصی تشویقی. من بدون اینکه بدونم؛ از صبح به دلم افتاده بود پیراشکی گوشت درست کنم و مهمون دعوت کنم. یه جورایی می‌خواستم به افتخار همسر هم باشه که چهار روز پیش تولدش بود. ولی از قبل هم نیت داشتم درست کنم ببرم برای مهدی، وقتی پادگانه که خوشحالش کنم. که خدا اینجوری ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

نمیدونم واقعا باید راجبه سریال چی بنویسم . ولی اللحساب از بازی عالی لی چه مین در نقش چونا شروع میکنم . لبخندش لحن حرف زدنش میمیک صورتش ری اکشناش ، چشاش . ابروهاش و مخصوصا در این سریال لباش حتی پرفکت بود . بازیش در نقش پادشاهیی که سلطه گر و ظالم معروف بوده هم در نقش کوتاهیی که به نظر میرسید ظالمه هم ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

یه دلیل مهم اینکه خیلی دلم نبود بریم اردو جهادی این بود که قبل از شروع مهر، کلی کار بود که باید انجام می‌دادم. خونه‌تکونی و آمادگی برای مدرسه و دانشگاه. گرفتن کتاب‌ها و جلد کردنشون و گرفتن روپوش‌های مدرسه و کوتاه کردنشون. از اردو هم برگشتیم. کارهای اردو هم اضافه شد. یعنی فردای برگشتن‌مون من رفتم دان ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید