هر چی کپشن میگه، منم همون ...
"ببخش اگر که میپری و ساکت ایستادهام.درختِ من مزاحم کبوترش نمیشود."این اولین تصویر پررنگی از عشق بود که در دانشگاه به من رسید. شاعرش جوانی بود ساده و ساکت. با پیراهن مشکی یا سفید یا راهراه روی شلوار پارچهای. وقتی در تالار هشت، که اکثر مراسمهای ما آنجا بود، شعر میخواند دستانش را جوری روی تریبون ...
گردنبد مانو برایم طلسم دلتنگی را می شکند. به غول غم میگوید ابر شود و ببارد. این زنجیر سالها کنار قلبش می تپید. یک نیروی غریبی دارد. انگار هر اتمش، پیام دور ضربان آن تپشهای گم شده را، به پوست من می رساند. انگار مرا محافظت میکند که چاقوی غم را در قلبم نچرخانم.لمس تن دوست که خود خوشبختی است... عمر کد ...
Shabe NiloufariEbiابراهیم حامدی که من تا اینجای عمرم با تو چهار پایان نامه نوشتم... باقی اش که بماند.... ...
از من پرسید خالص چقدر حقوق می گیری؟که خب در این فرهنگ، این سوال خیلی خیلی نادرستی است. ولی من گذاشتم به حساب ایرانی بودنمان که این سوال هنوز خیلی خیلی نادرست طبقه بندی نشده، مثل چرا بچه دوم نمی آوری. و پاسخ دادم.گفت اوه خوش به حالت! واقعا چه شانس خوبی! ولی چطور به یک مهاجر اینقدر حقوق میدهند؟ چون ت ...
یَمن همون رفیقیه که سرِ دعوا، فقط فحش نمیده؛ بهخاطرت میاد وسط میدون.خب! من، مقصد ایدئالم برای مهاجرت احتمالی رو انتخاب کردم: یمن! یمن! وَ مٰا أدْراکَ ما یمن!#تحيا_اليمن ...
Forwarded From یادداشتها | فاطمه بهروزفخراین شانههای گردگرفته چه ساده و صبور وقت وقوع فاجعه میلرزنداینان هرچند بشکسته زانوان و کمرهاشان استادهاند فاتح و نستوه بیهیچ خان و مان |قیصر امینپور|دوربین ساسان مویدی و نگاهِ عزیزش اگر نبود، آن روز اینطور بهلطافت و شکوهمندی برای ما که جنگ را ندیدیم ام ...
سرم سنگین شده.نه خوردن نه خوابیدن نه استراحت کردن نه گریه کردن نه حرف زدن سرم را سبک نمیکند.تنها چاره اش یک جوری ورزش کردن است که ضربان قلبم بالا برود و عرقم در بیاید و عضله هایم تا سه روز درد بگیرد،تا چند ساعت سرم وزنه ی چند کیلویی که انگار از همه ی وزنه هایی که باهاش ددلیفت می زنم سنگین تر است را ...
مستندی دیدم درباره درختان هیرکانی...و این نوشته ام انگار جان گرفت. دانستن اینکه کسی را زیر زمین داری، که در سویی دیگر از این سیاره، سرش در آسمان میرقصد...TelegramNovember 25thدر هر منطقه ای، درختهای تنومندتر نقش مادر برای درختهای اطراف دارند. از طریق ریشه ها به اطراف سیگنال خطر می فرستند که سم، آفات ...
امان از این مغز! موقعی که ازش ایده میخوام مثل تنبل درختی نگام میکنه و یه چیزی توی دهنش داره میجوه.انگار نه انگار همین مغز بود که دیشب موقع خواب با چشمای ترکترک وادارم کرد اون ایده نابش رو بنویسم.خب لامصب من نمیتونم چند روز بشینم تا تو شب و نصفهشبی خلاقیتت گل کنه!من نیاز دارم هر لحظه که بخوام ب ...