من اولین دوچرخه‌مو حدودا 17-18 سالگیم داشتم! با کلی بدبختی و کار کردن هم خریدم! وقتی خریدمش اصلا بلد نبودم برونمش! برام سخت بود که رکاب کامل بزنم! نیم رکاب میزدم و بعد با اون یکی پام برمیگردوندمش و دوباره نیم رکاب و... یه روز یادمه با همون وضع دوچرخه روندن پسرخاله‌مو هم سوار زین کردمش که بریم دوچرخه ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

هیچ لذتی تو دنیا برابر با این نیست که وقتی دلت می خواد حرف دلتو بزنی وکسی باشه که بی وقفه منتظر گوش دادنه ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

دیگه باید برای خداحافظی با تابستون خودمون رو آماده کنیم، موندم بچه بودم از چیه این تابستون لعنتی خوشم میومد، هوای داغ، اصلا هیچ چیزیش خوب نیست به نظرم، بهار مشکلش چی بود؟ بگذریم، این هفته رو به سردرگمی گذروندم ولی خوب بود، چون هم […] ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

امروز با یکی دو تا از دوستام رفتیم پارک چمران بعد از سال ها روی چمن نمناک نشستم و باهم ساز زدیم ، تخمه و کرانچی خوردیم ، سیگار کشیدیم دراز کشیدیم و به درختای بالای سرمون زل زدیم و انقددددددددددر غرق خوشی بی سابقه ای شدیم که حد و اندازه نداشت .. چقدر این خوشی های بی زرق و برق دل چسبه و چقدر این خوشی ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

بسم الله +همسر و پسر رفتن بیرون و من وقتی پیدا کردم برای نوشتن امروز روز بیکاری همسر بود...اساس رو گذاشتم رو اینکه کارهای خونه رو کند پیش برم تا همسر خوب خوب استراحت کنه... و سینک ظرفشویی خود عصر پر ظرف بود رخت خواب ها و جمع نشده و خلاصه خونه پاشیده از هم من از این بی نظمی که داخلش زندگی بود لذت میب ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

الان که فصل شیره پزونه همسایه میان در میزنن سلام شما خاک ندارین؟ نه ما کم آوردیم از کجا بریم بیاریم؟ باید از باغ میاوردین خب ولی اینجا باید برید ( اسم یه مکان) بیارین.. یک ساعت بعد یکی دیگه از همسایه ها.. سلام شما خاک زیاد نیاوردین؟ شیره انگور داداشم پخته شد، فردا بطری بخرن برای بسته بندی.. ماهم امر ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

خاکستری عزیزم، می‌دونم که واقعا احمقانه هست که من بعد از ۵ سال هنوز ابسسد بیان بودم. تا چند سال اول که هی خود سایت رو رفرش می کردم و چک می کردم و چند سال آخر هم ادم هاش رو توی تلگرام! دو تای اولی که یه روز بی خبر خودشون من رو بلاک کردن بی دلیل... همینطور که قبلا گفتم شاید چون من اونها رو به یاد خاطر ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

منم من، میهمان هر شبت، لولی‌وَشِ مغموم منم من، سنگ‌ِ تیپاخورده‌ی رنجور منم، دشنام پست آفرینش، نغمه‌ی ناجور نه از رومم، نه از زنگم، همان بی‌رنگِ بی‌رنگم بیا بگشای در، بگشای دلتنگم. مهدی اخوان‌ ثالث زمستان یادمه نوجوون که بودم ۱۸ ۱۹ سالم ، یه وبلاگ رو خیلی میخوندم که نویسنده ش اسم خودشو لولی وش مغموم ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

بخوام از حال و هوای سی و سه سالگی بگم خیلی بی اعصاب تر و کلافه تر از همیشه ام که ربطی ب دوران پی ام اس و این چیزا نداره و اصلا زندگی بر وقف مرادم نیست ! ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

سارا آمده بود به من سر بزند.اما دیر رسید و دلیل دیر رسیدنش را توضیح داد: - کلی تو سوپرمارکت منتظر موندم.ملت همه اومده بودن و قسط هاشون رو پرداخت کنن.فکر کن ماست و پنیر رو قسطی می خرن این مردم بدبخت.اونم کجا؟ منطقه ما که وضع مردم بد نیست به هر حال! - باورم نمیشه! - چی رو باورت نمیشه.با صاحب سوپرمارکت ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید