دیشب تنها بودم و ن اومدم خونمون. خیلی حرف زدیم. از قدیمو جدید و بحرانهای پیشرو. خواهر برادر خوبه، خیلی خوبه ولی چون همسن نیستیم همش یا اون قضیه رو از سر گذرونده و یا هنوز اون مرحله رو رد نکرده، مثلا ز با یک نگاه ته قضیه رو برات میگه ولی خب من آدم خودم به نتیجه رسیدن بودم. میگم بودم چون الان یکم دست ...
1. قبل ترها واکنشم به مشکلات خواب بود و صد رحمت به قبل ترها.این بار فرار کردم.یعنی تا شنیدم قرار است به آن زندان منتقل شوم،چند روز مرخصی گرفتم و فلنگ را بستم به سوی بانه.فک کن بانه.جایی که ادم مجبور است تا قرآن اخر پولش را خرج کند.یعنی اگر قبل از فرار مشکلم فقط ورود به الکاتراز بود الان تبدیل شده اس ...
دیشب روی تخت دراز کشیده بودم و داشتم کار بانکی انجام میدادم و لیلی هم کنارم روی تخت بپربپر میکرد و میخندید تا اینکه دلبر وارد اتاق شد، نفهمیدم چی شد که صورت لیلی خورد به دستش، چون اولش فقط شنیدم داره جیغ میکشه، برگشتم […] ...
بچگیام یه هفت تیر اسباب بازی داشتم. سیاه، دسته اش طلایی، لوله اش بلند، خیلی قشنگ بود! کل بچه های محله بهش چشم داشتن! اون زمان نه اینترنتی چیزی داشتم برای باخبر شدن از دنیا نه هم سواد درست حسابی برای خوندن. ولی یه بازی ساخته بودم! از این ترقه تفنگی ها میخریدم. 6 تا از خونه هاشو خالی میکردم و یکی میمو ...
امروز اصلا حال و حوصلهی خودمم نداشتم. همینطوری به مسعود پیام دادم گفتم برنامهات چیه؟ گفت هیچی ولی بیا بریم چند تا گالری ببینیم. من اصلا کاراکتر هنرمندی ندارم ولی جدیدا دوست دارم کارهای هنری رو ببینم. اینطوری شد که با هم رفتیم بیرون، چند […] ...
نشونهها واقعیان؟ صبح که آشپزی میکردم نوازندهی آکاردئون اومد توی کوچه و قشنگی پاشید توی این بنبست. یادم بود ضبطش کنم و بفرستم توی اون گروه تلگرامی که خیلی وقت بود لای شلوغی زندگی گمش کرده بودیم. به بابا زنگ زدم و یک ساعت حرف زدیم. شنیدن ذوقشون وقتی که گفتم قراره عید بریم خرمآباد چقد شیرین بود. ...
آن کسی که بخیل است، تحت هدایت و رهبری شیطان است، چون ﴿الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ﴾ [بقره: ۲۶۸]؛ یعنی این که در درون شما وسوسه میکند که اگر شما در این راه خیر کمک کردید، چه کسی به شما کمک میکند و چه کسی آینده شما را تأمین میکند، این شیطان است. ذات اقدس الهی در…Continue reading یک سطل آب که ا ...
چند روز پیش که در حال گشت و گذار در اینترنت بودم، توی یک کانال تلگرامی که برای حسین اورا هست و قبلا توی برک ۱۷ بهمن در موردش براتون گفتم و یک ویدیو از ایشون گذاشتم، به یک پستی بر خوردم که خیلی منو به فکر فرو برد و میخوام اینجا در موردش باهاتون صحبت کنم. این پست در واقع یک نقل قول از رابرت آدامز (آ ...
دیگه داشت شش ماه میشد که دنبال خرید یک روشویی مناسب، شیک و مدرن هستم ولی پیدا نمیکنم. دیگه تصمیم خودم رو گرفتم چون میخواستم حتما قبل از پایان سال روشویی رو بخرم و نصب کنم، ولی مجبور شدم بسازم. چند روزی نشستم توی پینترست […] ...
ساعت سه و ده دقیقه نیمه شب وقت خوبی برای دنبال واقعیت گشتن نیست. این کارها زمان و مکان خاص خودش را دارد. در گمشدگی ای عجیب که حتی نمیدانم خودم را کجا جا گذاشته ام. رو به سقف بلند بلند با خودم فکر کردم که یک شب هایی باید زود خوابید تا هیچوقت به واقعیت فکر نکرد..... ...