این چند روز عید خیلی یاد میلاد کردم، هر بار که مصطفی رو میبینم یاد میلاد میفتم، قطعا خیلی دوست داشت بزرگ شدن پسرش رو ببینه، من هر بار میبینمش کلی ذوقش رو میکنم و یاد باباش میفتم. چه روزهای بینظیری با هم داشتیم. چه […] ...
سالی که گذشت، بی آنکه بایستد یا درنگی کند، از من عبور کرد. چونان رودی که به دریا میشتابد، بیاعتنا به سنگهایی که در مسیرش خوابیدهاند! من اما ایستادم، در میانهی این گذرِ بیامان... و به رد پای روزهایی خیره شدم که آمدند، گذشتند و در هیاهوی زمان محو شدند. چند ماهی است که ننوشتن، سکوت را در جانم تن ...
حتما برای شما هم پیش اومده که، یه اشتباه رو چندین بار تجربه کنید. وقتی میخواستم برای سال جدید برنامه ریزی کنم، به این فکر کردم که توی سال قبل چه دستاورد هایی داشتم؟ کجاهارو اشتباه کردم؟ چه اتفاقاتی من رو ناراحت کرد و چه چیزهایی من رو شاد کرد. ولی متاسفانه نه ژورنال کاملی داشتم ، نه در این وبلاگ چیزه ...
امروز از لبه مبل پرت شدم و دندانهایم به شدت با زمین برخورد کردند. ظهر دوستان آ.ب مثبت گفتند چون در طول هفته کار دارند امروز عصر بیایند که ورزش تعطیل نشود. قرارمان شد ساعت ۳. یک ربع به ۳ امیر مرا طبق روال گذاشت روی کاناپه تا پایم را آویزان کنم و رفت آشپزخانه.…Continue reading هر چه کنم عشق بیان بیج ...
جوان ایرانی ساعت 2 بامداد بعد از استغفار اومده اینجا چکار؟ آیا؟ از موارد آنلاکی جدیدم تنها رفتن به مراسم شبهای قدر. همیشه بالاخره یکی بوده. امسال این نبود الف و خب حضور ماشین در پارکینگ باعث شد برم مسجد جدید کشف کنم نصفه شبم تنهایی یک چرخی تو خیابون بزن. واقعا جوشن کبیر قشنگه و اون لحظهای که قرآن ...
جناب راسل گفته: اگر باور دارید کاری که در حال انجام آن هستید، مهم است.وقت آن است که به تعطیلات بروید. ...
من به یک فرمولی اعتقاد دارم که بنظرم برای موفق شدن در زمینه ای که کار میکنی ، باید دایره ارتباط بالا داشته باشی و همچنین مذاکره کننده خوبی باشد. جمله ی تکراری اینکه شما میانگین 5 فرد از دوستان صمیمی خودتون هستید . یا اینکه میگن دوستاتو بهم نشون بده تا بهت بگم، آینده ات چی میشه ! در این مسیر که بتونم ...
امروز خیلی جدی تصمیم گرفتم برم سفر و شروع کردم به گشتوگزار در سایتهای فروش بلیت. بالاخره بلیت مورد نظر رو پیدا کردم، وقتی گزینهی خرید رو زدم، فهمیدم روی خرید روزانه با کارت هم محدودیت گذاشتن، کلا در کشور محدودیتها زندگی میکنیم. هر جایی […] ...
من خیلی از تغییر خوشم نمیاد! برای همین هر چقدرم وضعیتی که توشم بد باشه، بازم به خیلی چیزا ترجیحش میدم! (مثلا همینی که اولین چیز تو ذهنم میاد!) اما از اونجایی که بلاگ بیان ترکیده، فعلا کوچ کردم اینجا! و احتمالا تمامی نوشتههایی که توی بیان نوشتم رو اینجا آپلود کنم. اگر به چشمتون تکراری اومد ساری! ولی ...
احد وقتی اومده بود خونه مون عید دیدنی برام دو تا حلزون آورده بود ! شاهین ، مسئولیت شون رو گردن نگرفت و گفت با خودته منم اول از همه سعی کردم بر ترسم غلبه کنم و کمی باهاشون ارتباط برقرار کنم ، بعدش براشون اسم گذاشتم ، اسم یکی ش گَری (حلزون باب اسفنجی) اون یکی هم توربو . البته هنوز نمیتونم تشخیص بدم کد ...