... معرفی کتاب ...   داستان درام و کوتاه در مورد  زنی که زندگی و عمر خود را در زیر سایه سنگین سلطه مادرش وقف او کرده و چیزی جز خدمت و اطاعت از او نمی شناسند. داستانی که آشکارا در لایه های  درونی اش در نقد و  نکوهش خودکامگی است با طرح این سوال که به ذهن رسوخ ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

تو بخشمون یه دکتر داریم که نمیدونم قبلا درباره اش گفتم یا نه خانم دکتر از اونایی که خیلی جو میده و پر هیجانه و شیفت هاش هم که نگم، شلوغ و بحرانی    یه روز دکتر نشسته بود و داشت تو گوشیش فیلم میدید و من پرسیدم دکتر چه فیلمی می بینین و گفت فلان فیلم بعد منم گفتم برید سینما فیلم در آغوش درخت رو ببینید ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

توی این روزهایی که مرگ و بحران های جور و واجور داره از در و دیوار و زمین و زمان می باره، دیدن یه فیلم تایلندی که از قضا خودش هم فقط تکه کوچکی از این زندگی رو به نمایش گذاشته، می تونه حال دل آدم رو خوب کنه! داستان فیلم درباره رابطه مادربزرگ و نوه ای هست که به مفت خوری و بیکاری توی خانواده شهرت داره. ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

آ - وقتی که پاییز می‌خواد شروع بشه من تو فکر مهاجرت کلاغام. یعنی اینطور که یه بعداز ظهر پاییزی رو پشت بوم مشق! می‌نوشتیم اونجا دسته ای پرنده سیاه (به زعم دوستان کلاغ) اوج می‌گرفتن و مهاجرت می‌کردن. حالا این پرنده سیاه شده فکر و ذکر اول پاییز یه عمر ما. دیروز هم یه دونه دیدم که زیر درخت گردو به صفا ب ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

امروز یه چالش شخصی برای خودم شروع کردم. اول دلم می‌خواست هر روز توی وبلاگ ازش بنویسم ولی این کار سختش می‌کنه؛ هم از نظر زمانی که شاید نتونم بذارم و هم از این نظر که بعضی روزا ممکنه یادداشت‌هام شخصی‌تر باشن و نمی‌خوام چیزی رو سانسور کنم. مثلا همین امروز برای خودم یه جملاتی نوشتم و بعد احساس کردم با ا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

این روزا بیش از هر چیز دیگه‌ای احساس تنهایی می‌کنم. انگار که تک افتادم بین جماعت.اونقدر این احساس قوی و پر رنگ‌تر از هر زمان‌ دیگه‌ای توی زندگی و افکار و زندگیم نمود پیدا کرده که انگار از همون اول تا به حال تنهای تنها بودم فقط الان متوجهش شدم. خودم رو جدا میبینم، خودم رو تنها میبینم، حس میکنم هیچکسی ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

به طور ویژه‌ای نیاز به استراحت دارم. اینقدر که یه مدت فشار کاری و روحی‌م زیاد بوده و هست مخصوصاً این هفته، مخصوصاً ماه اخیر... نیاز دارم بدون فکر کردن به هرچیزی رها کنم یه مدت همه چیز رو و برم برای یک اعتکافِ روحی بدور از آدم‌ها بدون اینکه بعد برگشتنم چیزی خراب شده باشه یا تغییر منفی‌ای پیدا بشه. ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

نازنین همونی که یه چند باری گفتم که خیلی از اون دختراست که مامانا تو سرت میزنن که تو یه کلینیک زیبایی اتاق داره و ماشین داره و داره برا ایلتس میخونه که بره و قص علی هذا و لازم به ذکر که در کنار همه ی اینا نازینین واقعا دختر نچرالا خوشگلیه دیروز عکسای عروسی برادرش رو نشون میداد که از عروس خیلی خوشگلت ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

سلام. بعد از حدود دو ماه دوباره برگشتم.  فکر نمی‌کردم دیگه تعداد نوشته‌هام به قدری برسه که توی مرداد ماه تعداد پست‌های وبلاگم به ۰ برسه :) همین نشون میده که چقدر افکار و کارهام به هم ریخته...  روزهای نسبتا فشرده‌ای رو دارم می‌گذرونم. خیلی دارم سختی می‌کشم. بابت هر خواسته‌ای که دارم یک مانع خیلی بزرگ ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

سلام یک ماه اخیر واقعا سنگین بوده؛ از نظر بار کاری و هم‌چنین مسئولیت‌هام توی خونه. مامان یک ماه پیش رفت یه سفری (چون که باید پیش خاله‌م می‌بود یه مدت) و تا هفته‌ی بعد هم نمیاد. و به هر صورت، یه بخشی از کارهای خونه رو دوش من افتاد مثل آشپزی و این چیزها. قبلش آشپزی کلا فعالیت مورد علاقه‌ی من نبود و تو ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید