واقعا آخرین چیزی که الان احتیاج دارم این است که خودم بنشینم و خودم را دادگاهی کنم که چرا فکر کردی می توانی در فروشگاهی که اسمش سبد است،سبد بخری؟اما،وجدانا نباید بین اسم فروشگاهها و محصولاتی که عرضه می کنند یک ارتباط هرچند پرت و پلا وجود داشته باشد؟ مثل مگر می شود رفت قصابی و درخواست گوشت کرد و نداشت ...
امروز صبح از خواب بیدار شدیم، با خودم گفتم بهترین جا برای شروع میدون آزادی هست، با هم رفتیم به سمت میدون، یک دوری دور میدون زدم، ماشین رو گذاشتم پارکینگ و با هم رفتیم وسط میدون، هیچ کس فکرش رو نمیکردیم بریم داخل برج، […] ...
این ترم خیلی سنگینه، به یه جنگ دیگه نیاز دارم. ...
از صبح درگیراینم خودمو برای موضوعی قانع کنم ( شاید بعدا بیشتر توضیح دادم موضوع چی بود) ولی انواع صدا های ترس درونی فعال میشن اگه اینطوری که می خوای پیش نرود چی؟ اگه نشد چی؟ اگه... آخرش اینطوری خودمو راضی کردم که خب تو معامله کن با بالاسریت ببین اگه نتیجه نداد به حرف اون صدا نگرانه گوش بده.. درست درح ...
به حرف تراپیستم گوش میکنم و در حال تجربههای جدید هر چند کوچیکام. مثلا به جای موسیقی گوش دادن، آرشیو گلها رو پیدا کردم: https://www.golha.co.uk/ و اینو گوش میکنم. بعضی وقتا میگم اگر دست به چنین تجربهای نمیزدم، بعضی حسها، بعضی صداها رو هیچوقت نمیشنیدم یعنی؟! چه خوب شد که تجربه کردم... و از طرفی د ...
متنفرم از این مردم. وقتی که دلشون بخواد رشته پزشکی رو به خاطر خودکشی رزیدنتها و درآمد کمش بی ارزش بدونن، با هوش مصنوعی مقایسه کنن با هرر چیز چرندی که به مغز های کوچیکشون می رسه مقایسه می کنن و حرف های بی ارزش می زنن. البته شاید من رو مسخره کنن و بگن "ترمکککک" تو الان تازه قبول شدی و جوگیری در حالی ک ...
بسم الله میخوام خواب روز پسر رو با کمک داده های علمی درست کنم.. خیلی برام این مسئله ترسناک و چالش برانگیزه اصن مطمئن نیستم میتونم یا نه... اما بنظرم باید تلاشم رو بکنم چون هرچقدر پسر خواب مفیدتری داشته باشه منم بهره وریم از زندگی بیشتر میشه... خواب پسر کل زندگیمون رو تحت تاثیر قرار داده.. دو نفری ها ...
امروز یکم فصل سه رو درست کردم .فردا میشینم ۴ و یکم ۵ رو درست میکنم .سعی میکنم تا دوشنبه کارمو بفرستم برا استاد ... خدایا خودت کمک کن بگذرم ...
این هفته چهارشنبه نداشت! اینو که مینویسم هیولا اخماشو در هم میکنه میگه "باز شروع کردی؟!" بیخیال هیولا! هر دو مون میدونیم تولد من مبارک نیست! خودت که اونجا بودی دیدی وقتی بیدار شدم پدرم مرده بود! خودت که دیدی توی چه وضعی دیدمش... کنارِ اون خوابیده بودم من... هیولا که ساکت میشه میام ادامه متن رو بنویس ...
وقتی داشتم برمیگشتم تهران با مادربزرگم، در بین مسیر یه حس عجیبی بهم گفت، بلیت تئاتر «سیبسخنگو» به کارگردانی جواد انصافی یا برای ما همون «عبدلی» سابق رو بگیرم. این عجیبترین کاری بود که میتونستم بکنم، یعنی از هر نسل یک نماینده میبردم تا این […] ...