بعد از حدودا دو سال در یک جلسه‌ی مصاحبه شرکت کردم، قبلش انگار می‌دونستم چه سوالاتی قراره بپرسن، جواب همه‌شون رو آماده کرده بودم، چون خودم در نقش مصاحبه‌شونده زیاد بودم، بگذریم این قسمت‌هاش برام روتین و معمولی هستن، اونجایی که من رو به هیجان […] ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

امروز داشتم درباره مدیریت کلاسی میخوندم..خیلیاش خوب بود...اما ترس من از شرطی شدن بچه ها موقع جایزه و هدیه اس بزرگترین سوال من تو حرفه ام چطوری بچه ها رو تشویق کنم که شرطی نشن؟ بدونه دوست داشتن من در گرو هدیه نیست... بدون اصول اخلاقی مهمتر از تشویق و جایزه اس.. چطوری بچه هارو تنبیه یا توبیخ کنم موقع ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

شنبه صبح یک دفعه ای با تصمیم پدرم به گردش رفتیم ؛ رفتیم شهرکرد حوالی رودخانه که سرتاسرش یک دشت سبز و زیبا و هوای بهشتی هست . متاسفانه آب رودخانه خیلی خیلی کم شده بود آنقدر که سنگ ها و جلبک های کف آب کاملا معلوم بود؛ سه چهار تا تیکه از رودخانه کاملا خشک شده بود . کودک و بزرگسال همه وسط آب ایستاده بود ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

دو دقیقه اومدم اینجا مثلا بین استراحتم بود اینو دیدم😑 کار از سم و اسید گذشته بش گفتم شیشه زدی 😂 جنس قلابی از موتوری گرفتی صنعنی و سنتی همه چی باهم بوده.. به قول اسی من مُدلم الان چطوری برگردم به زندگی قبل از دیدن این.. تو آیینه چشماتو می بینی یاد این میفتی 🤧 ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

1. نکات لازم برای ارسال غذا برای مریض: 1. نظر آن بدبخت خرمن سوخته را بپرسید و فقط غداهای مورد علاقه اش را ارسال فرمایید. 2. تنوع رعایت شود. 3.جهت جلوگیری از اسراف خیلی زیاد نفرستید.مریض همان آدم فبلی است و تبدیل به نهنگ نشده است برای مثال. 4. نوشیدنی فراموش نشود. 5.درب بسته های غذایی را خیلی محکم نب ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

   این چند روز برای من ترکیبی بود از کارهای روزمره، کمی خستگی ، دلخوری و بحث و البته تجربه‌های تازه. پنج‌شنبه بعدازظهر که مامان ناهید بچه‌ها را با خودش برد، فرصتی پیدا کردم کمی بخوابم. بعدش رفتم پیش مامانم که مثل هر سال با کمک دوست‌ها و همسایه‌هاش برای ۲۸ صفر آش شله‌قلمکار نذری می‌پزد. راستش کاش نرف ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

از خیلی وقت‌ها پیش که اسنپ‌های عجیبی سوار شدم، این ایده توی ذهنم بود که یه حالت کتاب یا دفترخاطرات درست بکنم و اون اسنپ‌های عجیب غریب رو در قالب داستان توشون بنویسم. اول میخواستم کتاب فیزیکی کنم! بعدش گفتم توی وبلاگ یه بخش جدید اضافه کنم. ولی خب در نهایت تبدیل شد به یه کتاب تلگرامی: https://t.me/mos ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

اینقدررررررر من عصبانی می شم وقتی کلی وقت گذاشتی. غذا پختی بعد اینا ادا درمیارن 😤😤 مامان ناهار آبگوشت بار گذاشته منکه خیلی گشنم بود برای خودم یه کاسه گذاشتم به بابا میگم برای تو هم بیارم میگه سم بهم بدین بهتر از ایناس کی تو تابستون آبگوشت می خوره، این برای زمستونه منکه گشنم بود حال شنیدن نداشتم گفتم ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

شاید هیچوقت فکر نمیکردم یه فیلم کره‌ایی که خیلی هم روی ترسناک بودنش تمرکز نشده بود بتونه اینقدر منو جذب کنه و واقعا بترسونه! شیون محصول سال ۲۰۱۶ به کارگردانی ناهانگ جین یه فیلم حدودا سه ساعته با موضوعی جالب و درگیر کننده و پایان بندی جذاب و گیراست. من این فیلم رو چند شب پیش به پیشنهاد یکی از دوستانم ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

من هیچ وقت نمیتونم بفهمم چرا آدمایی که بالآخره تهش با ساپورت پرو مادرشون مهاجرت میکنن آنقدر خودشون با کساییه که محبورن به سختی مهاجرت کنن مقایسه میکنن؟؟؟ چرا فکر می‌کنی انتقال پول تمکن تر حساب بابات به خودت کار سختیه ؟ در قبال اونی که سالها کار می‌کنه... اصلا شما فرض کنید من آدم عقده ای هستم.هرچند ن ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید