دست‌های تو بی‌هیچ واژه‌ای گفت من را می‌فهمی مانا/1404 ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

نانِ داغ ساده لبخندِ کودک بی‌کفش خوشبختی همین مانا/1404 ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

برکه‌ای خاموش ماه افتاده درونش نَفَسِ آرام مانا/1404 ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

ساعت نزدیک چهار عصر بود، آفتاب نیمه‌تیر، مثل آتش می‌تابید روی آسفالتِ داغِ خیابان. مانا دستش پر بود: یک کیسه پوشک بزرگ، داروهای مادرشوهرش و بطری آب معدنی. کنار او، همسرش با قدم‌هایی تندتر راه می‌رفت و هرازگاهی نگاه نگرانش را به ساعت می‌انداخت. هنوز باید می‌رسیدند خانه، به حرف‌های مادرشوهرش گوش می‌دا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

آدم‌ها همیشه با صدای بلند دوستت ندارند . گاهی سکوتشان پر از مهر است، پیام بی‌مناسبت‌شان یعنی دلتنگی، توجه‌های ریزشان یعنی علاقه محبت همیشه با واژه‌ها نمی‌آید؛ گاهی با یک نگاه، یک سؤال، یا یک حضور بی‌دلیل خودش را نشان می‌دهد . محبت را اگر تکرار کنند، اسمش وظیفه نیست . عادت نکن به مهربانی کسی. عادت نک ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

ما عادت کرده‌ایم مشکل را بیرون از خودمان ببینیم. فکر می‌کنیم اگر آن‌که کنارش زندگی می‌کنیم، کمی مهربان‌تر بود، اگر رئیس‌مان منصف‌تر بود، اگر خانواده‌مان درک بیشتری داشتند، حالِ زندگی‌مان بهتر می‌شد. فکر می‌کنیم با حذف و جایگزینی آدم‌ها، حال دلمان عوض می‌شود. اما واقعیت این است که هیچ‌کس تا وقتی خودش ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

تنهایی همان سایه‌ای‌ست که بی‌صدا دنبالت می‌آید، حتی وقتی لبخند می‌زنی، حتی وقتی میان جمع شلوغ هستی. روزها می‌گذرند و تو هنوز در جستجوی دستی هستی که تو را از این تاریکی بیرون بکشد، اما انگار همه خسته‌اند یا نمی‌فهمند. این درد، درون سینه‌ات سنگینی می‌کند و صدایی دارد که فقط تو می‌شنوی. زندگی گاهی چنین ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

قصه آدم‌هایی که بی‌منت دوستت دارند... کاش هیچ‌کس را از محبت کردن پشیمان نکنیم. کاش یادمان نرود که گاهی یک لبخند، یک سؤال ساده، یک پیام بی‌مقدمه، خودش یک دنیا محبت است. آدم‌ها همیشه با هیاهو دوست داشتن‌شان را جار نمی‌زنند؛ بعضی‌ها بلد نیستند «دوستت دارم» را بگویند، اما در سکوت، در سایه‌سار توجه‌های ر ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

به ایستگاه اتوبوس که می‌رسی، سردت می‌شود، دستهای - بدون دستکشت ـ را بهم می‌مالی. تویشان «ها» می‌کنی. جلوی دماغت را می‌گیری؛ تا سرما به حلقت نرسد. جعبه شیرینی را روی نیمکت می‌گذاری. منتظر اتوبوس می‌نشینی، _ روی نیمکت آهنی سرد ایستگاه که نیمی‌از آن خیس باران است _ . گاهی سرت را به مسیر آمدن اتوبوس بر ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

گاهی زندگی ما را روبه‌روی آدم‌هایی می‌گذارد که به کمک نیاز دارند؛ چشمانی که فریاد خاموشی می‌زنند و دستانی که به دنبال یاری‌اند. دل ما می‌خواهد بی‌هیچ تردیدی بشتابیم، دست مهربانی به سویشان دراز کنیم و دنیا را جای بهتری تبدیل کنیم. اما این‌که بخواهیم همواره عاشقانه و بی‌قید کمک کنیم، گاهی می‌تواند زخم ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید