گاهی کسی برایت کاری میکند، حرفی میزند، یا در لحظهای ناب تو را میبیند… نه از روی وظیفه، نه برای جبران، فقط از روی محبت. اما ما، مشغول خودمان، مشغول گرفتاریها، یا فقط بیتوجه، از کنارش رد میشویم.انگار هیچ اتفاقی نیفتاده، انگار این لطف یک چیز عادی بوده. و اینگونه است که آدمها کمکم از مهربانی خ ...
نسرین نمیدانست دقیقاً از کِی متوجه پیرمرد شده بود. شاید وقتی برای چندمین روز، از کنار همان نیمکتِ چوبی گذشت و دید مردی با موهای سپید، پالتویی قهوهای و عصایی چوبی، در سکوت نشسته و به انتهای کوچه خیره مانده است. همیشه سر ساعت پنج عصر. نسرین، دختر جوانی با عادتهای ساده و دلمشغولیهای بیادعا، هر رو ...
بچهها ذوق میکنند وقتی چیزی را با اشتیاق نشانت میدهند. مثلاً یک نقاشی کج و کوله، یا ماشینی که از ته جیبشان خریدهاند. پس کمی خلاقیت نشان بدهید، ذوقشان را کور نکنید . حداقل لبخند بزنید، چهرهتان را شاد نشان دهید، حتی اگر خستهاید، حتی اگر آن چیز برایتان بیاهمیت است . تعجب کنید، پوزخند نزنید، سؤا ...
ماندن در دل کسی، کار زمان نیست؛ کارِ عشق و فهم است. **** تو در من ماندی، نه چون خواستی… چون من نخواستم که نباشی. مانا ...
سکوتی که از دل میجوشد، صدایی دارد که هیچکس جز "او" نمیشنود. **** در دنیای پر هیاهو، گاهی یک لحظه سکوت، همه چیز را فریاد میزند. مانا ...
گاهی باد، گریهی دل را با خودش میبرد؛ بیآنکه کسی بفهمد بغضی بوده. **** هر نسیم، ردّیست از دلی که بیصدا شکست و هنوز دارد ادامه میدهد. مانا ...
لبخندهایی هست که نه به وقت مینشینند و نه بیدلیل، فقط از ته دل میآیند. **** وقتی بیهوا لبخند میزنی، یعنی قلبت هنوز زندهست؛ حتی اگر خسته باشد. مانا ...
هر عکسی که از تو مانده، دفتریست از حرفهایی که نگفتی ولی من خواندم. **** خاطرهها، قاب نمیخواهند؛ کافیست دلم بلرزد با نامت. مانا ...
در سکوت بعضی نگاهها، جهان معنا میگیرد؛ نه واژه لازم است، نه فریاد. **** دلهایی که بیصدا دوستت دارند، همیشه پرصدا باقی میمانند در خاطر. مانا ...
دود میخزد آهسته بر دیوارهای شکسته آفتاب بیصدا مانا/1404 دود روی دیوار رد پای یک روز غریب سکوت سنگین است مانا/1404 ...