امروز سر امتحان شیمی گنگم خیلی بالا بود. برگه امتحانمو سین زدم جواب ندادم...:)))) تا حالا برگه امتحانی رو انقدر سفیده نداده بودم... هعیییی چهارسال دیگه اصن یادم نمیاد نمره اش چند شده!!! ...
به کجا چنین شتابان میروی دنیای ما؟ باز هم یک درد دیگر خفته در فردای ما؟ باز هم قصد و قرض ها مانده در پستوی تو؟ میرود تا کی مغیلان اینهمه بر پای ما؟... از تحصیل کرده های رشته ادبیات عذر میخوام اگه وزنش درست نیست:) ...
چشم نواز شماره بیست و سه: شاید فقط برای من اینطوریه اما، تکون خوردن موها وقتی که شخص داره میدوه به نظرم خیلی قشنگه. صرف نظر از زن یا مرد بودنش.... ...
درباره الهه شنیدین؟ راستش ترسناکه. خبرای این مدلی که میاد تا یه مدتی میترسم از خونه بزنم بیرون. فکر کن تا امروز عصر زندگیت کامل عادی بوده، صبح پاشدی خیلی عادی موهاتو شونه کردی به خودت رسیدی کارای عادیتو انجام دادی. یه ساعتی از خونه زدی بیرون اما دیگه به خونه برنگشتی...:) موندم یه آدم چقدر میتونه پست ...
اگر از من بپرسند فوق العاده ترین استعدادت چیست نه از قلم خوبم صحبت میکنم، نه از دست پختی که بهترین خانم های فامیل هم تحسینش میکنند، نه از تعریف های استادم در موسیقی و و و..... از بپرسند استعدادت چیست خواهم گفت: تظاهر به شاد بودن و مشکلی نداشتن. آنقدر در این امر خبره و با مهارت هستم که گاهی خودم هم ب ...
همیشه فضای پشت بام را دوست داشت. انگار که همه شهر زیر پایش قرار میگرفت. منظره شب را که دیگر نگو؛ انگار بر فراز آسمان گرفته بود، مابین ستاره ها. هروقت شاد بود اولین جایی بود که انتخاب میکرد برای بی مهابا رقصیدن. هروقت غمگین بود بهترین پناهگاه بود برای قریاد زدن. بهترین محیط بود برای خندیدن و بازی با ...
مخاطب هایی که از چند ماه پیش خواننده وبلاگ من هستن میدونن که تا چند بار گفتم اینو میزارم بعد کنکور، فلان کلاس بعد کنکور، بهمان دوره آموزشی بعد کنکور؛ حالا که دو قدم مونده به بعد کنکور ماشینمون خراب شده و قراره خرج زیادی بزاره سر دستمون. شنیدم که بابام داشت به داداشم میگفت باشگاه فوتبالشو کنسل کنه. ا ...
از وقتی که کلاس سوم بودم و معلم به خاطر برگه امتحان املا دعوام کرد، چون دست های من همیشه خیلی عرق میکنن و برگه امتحانم از عرق دستم خیس شده بود، دستمال زیر دستم میزارم موقع نوشتن هرچیزی. از وقتی یادم میاد تعداد افراد خیلی کمی بودن که موقع راه رفتن یا بازی ها حاضر بودن دستمو بگیرن... یه وقتایی هم به خ ...
تو باید بدانی چه بر من گذشت چه شب های تلخی به جانم گذشت سرودیم نم نم من و آسمان که طوفان و رعدی ز حالم گذشت من و نام تو، یاد تو، فال تو، یکسره نفس هم کشیدم ز یادم گذشت... یه زمانی منم طبع شاعری داشتم. اصن نمیدونم وزن و قافیه هاش درسته یا نه. دو-سه سال پیش خیلی دوست داشتم اما کم کم ذوقم بهش کم شد. ...
از عجایب امتحان هندسه امروز اینکه حواسم به قدرمطلق نبود و شعاع دایره رو منفی بدست آوردم.... از کجا معلوم شاید توی یه دنیای دیگه شعاع دایره منفی باشه :))))) ...