Forwarded From چشم و چراغاز میان زنها، هاجر را دوست دارم. مادر موسی هم خوب است اما او دیگر خیلی کول است. نمونه کامل چیلگای. خیلی به شهودش وصلست. بنظرم بشخصه میتوانست ادعای پیامبری کند. خدا به او الهام کرد و او شنید. چه الهامی؟ الهام سنگین. عارف واصلی بود.خدا گفت بچه را بیانداز توی نیل. مادر موسی ...
حتی وقتی از هر دری سخنی و تعارف که نداریم، پرتوپلا مینویسی، بانمک و جاندار و دارای رویکرد است، آقای جانِ فانته. ...
از میان زنها، هاجر را دوست دارم. مادر موسی هم خوب است اما او دیگر خیلی کول است. نمونه کامل چیلگای. خیلی به شهودش وصلست. بنظرم بشخصه میتوانست ادعای پیامبری کند. خدا به او الهام کرد و او شنید. چه الهامی؟ الهام سنگین. عارف واصلی بود.خدا گفت بچه را بیانداز توی نیل. مادر موسی شانه بالا انداخت و بدون ...
لاالهالاانت سبحانک انی کنت من الظالمینهر لحظه که بیشوق زیستمظلمت نفسی. ...
راننده اسنپ کلافه پرسید: «اونی که ضد مرده میشه فمنیست. اونی که ضد زن هست اسمش چیه؟ من اونم.»گفتم «فمنیست ضد مرد نیست. ضد مردسالاریه. مردسالاری هم یه نظام اجتماعی هست که داریم توش زندگی میکنیم و همه این مفاهیم حول مفهوم عدالت میگردند.» بعد ساکت شدم. دارم تمرین میکنم چیزها رو تا مجبور نشدم توضیح ند ...
Forwarded From رادیو تراژدیدردسال و اندی مریم حسینیانمن درد را در قامت آدمهای زیادی دیدهام. شبیه خضر است و همان لحظهای که منتظرش نیستی سروکلهاش پیدا میشود. ممکن است خودت را شرحهشرحه کنی که بشناسیاش ولی وقتی حواست نیست، آمده است، نگاهت کرده و رفته. تفاوت مهمش با خضر این است که گم ...
قبلا عاشق این جمعها بودم، آدمهای فرهیخته و بسیار خوانده که دور هم جمع میشدند، مشغول نقد و نظر. در اندیشکده فلان و انجمن بسار، در مورد کلان و بنظر بسیار مهم تحلیل میکردند و قیلوقال. اما الان میبینم چقدر چشمهایشان بیفروغ است. چقدر بدنهایشان رخوتآلود و خمودهست. چقدر اندیشههایشان بفرموده و ...
هدف این روزهام اینه که یادم بره ساعت چنده. فهمیدن زمانی که ساعت نشون میده، بهم میگه یه کاری کن. یه وظیفهای داری. یه جایی یه چیزی انجام نشده. زود باش. یاد برنامهریزی کنکور میفتم که دو ساعت دو ساعت زمان رو بخش کرده بودم و هر بار سراغ یه درس میرفتم. میخوام از بند اون برنامهریزی که قراره باعث پیشرف ...
و نویسندگانی که با واژههای محمود دولتآبادی شوآف میکنند. ...
تازگی وقتی میروم اینستاگرام حس میکنم مگسی هستم روی یک تپه گه. دیروز بهخاطر دادن یک پیام کاری به پیج شخصی فردی، برای دومین بار در ماه، مجبور شدم دیاکتیو پیجم را بشکنم و روش بنشینم! قبلا حداقل میگفتی پیجهای گزیده و محدودی را دنبال میکنم و اصل گه در اکسپلورر میماند اما الان آوردهاند وسط و هم ...