در آستانه تولد ۳۳ سالگی ام ... یعنی فردا ۳۲ رو فوت میکنم و وارد ۳۳ سالگی میشم راجع ب حس و حالم اگر بخواهم حرفی بزنم باید بگویم ب شدت حال تخمی دارم ! راجع ب اتفاق خوب این چند روز بخواهم بگویم ، چهارشنبه شب خواهرم برام تولد گرفت و سوپرایزم کرد و غافلگیر شدم راجع ب ضایع شدن های این چند روز بخواهم حرفی ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

سلام؛ راستی راستی به بعضی ها حسودیم می‌شود؛ بخاطر بی خیالیشان بخاطر آسوده بودنشان ... به آنهایی حسادت میکنم که حتی در برابر سخت ترین و ترسناکترین اتفاق ها آرامش خودشان را حفظ می‌کنند و بهترین عملکرد را دارند ...من هیچ وقت اینطوری نبودم ؛همیشه تا یادم می آید سر هرچیزی چنان حال بد و استرسی به جانم می‌ ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

هیچوقت نتونستم با دندونپزشکی کنار بیام، از زمانی که بچه بودم یادمه یکی از فوبیاهای من بود که هنوزم هست! برخلاف اینکه مسواک زدن مرتبی دارم و هر سال برای چکاب دندون میام،با اینهمه دندونای خوبی ندارم و ناچار برای جلوگیری از کارهای عجیب و غریب تند تند میام دندونپزشکی که با عصب کشی و پر کردن ،ماجرا رو تا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

گاهی آدم‌هایی را می‌بینی که لبخندشان از دور شبیه خورشید است، اما وقتی نزدیک‌تر می‌شوی، سرمایی یخ‌زده در نگاهشان تو را می‌لرزاند. آن‌ها استاد بازی با نقاب‌اند؛ با کلمات شیرینت می‌کنند و با دست‌هایشان به‌ظاهر حمایتت. اما پشت پرده، همان دست‌ها خنجری را پنهان کرده‌اند که روزی در لحظه‌ای ناباورانه در قلب ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

بسم الله امروز رفتم مدرسه ای که قرار درس بدم ..استرس و دلهره تمام جونم رو گرفت...استرس پسر... اگر. اومدم جزیره ۸۰ درصدش بخاطر پسره..که کنارمون بزرگ شه...که باگ روانی مامان کارمند رو حداقل یکمی کمتر داشته باشه...که رابطه خوب من و باباش رو ببینه... نکنه این بهترین نیست براش؟ نکنه بیشتر اذیت شه ؟ اگر ن ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

بادمجون ها رو همون صبح زود، پوست گرفتم و نمک زدم الان سشتم و آب اضافی رو گرفتم سرخ کردم تو این روش روغن خبلی کمی مصرف میشه البته بستگی به نوع بادمجون هم داره سر تابه رو گذاشتم هروقت بوی عطر بلند شد ینی یه طرف سرخ شده تا سرخ میشه من یه چیزی بخورم دریخچال باز کردم چیزی میلم نکشید جز لیمو😋 یه دونه لیمو ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

چون گودرت نوشتن پیدا کرده‌ایم فقط خواستیم اعلام حضور کنیم! الان هم حال میکنیم که اول شخص جمع بنویسیم. منطقی هم هست، چون این همه کمال و جمال و جلال و جبروت و ابهت و شکوه و معرفت و شناخت و درک و فهم و آگاهی و عقل و وحی (کیبوردم دیگر پیشنهاد خوبی نمی‌دهد) و ... که در یک آدم جمع نمیشود! میشود؟ ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

از دیروز کم انرژی شده ام و بی حالم. دلم گرفته است و سعی دارم خودم را جمع و جور کنم. کمی سخت است. نمیدانم چرا پی‌ام‌اس این ماه این گونه مرا از پا در آورده‌است. دلم می‌خواهد شانه‌ای پیدا کنم و سر روی آن بگذارم، شاید گریه هم نکنم ولی امن بودنش را احساس کنم و آرامشش را جذب کنم. کم‌کم روند درس خواندنم دا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

از این پس، هر از گاهی داستان‌هایی به قلم اعضای کارگاه داستان‌نویسی‌ام در این وبلاگ منتشر خواهد شد. هدف‌های چندگانه‌ای را از این کار دنبال می‌کنم که برخی از مهم‌ترین‌شان به قرار زیرند: اکثر کسانی که در کارگاه‌های داستان‌نویسی شرکت می‌کنند، از دشواری انتشار داستان‌های‌شان شِکوه دارند. به گفته‌ی آن‌ها، ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

قشنگتر میشد اگه هر روز صبح چشمام رو به چشمات باز میشد ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید