یگانه اشتباه است. پِلی که می‌شود، عین پل معلق حال آدم را به هم می‌زند، می‌ترساند، هیجانات خسته و دل شکستگی‌های بی‌در و پیکر را پیش می‌کشد. یگانه گذشته را رج به رج مرور می‌کند. آنقدر به این کار ادامه می‌دهد که شارژ گوشی ته می‌کشد. روی صفحه‌ی خاموش بازتاب بی‌رنگ خودم و عادت پیری موهای سفیدم را می‌بینم ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

سلام  چند روز پیش می خواستم برم یکی از ادارات دولتی . از چند مسیر میشه به اونجا رسید . یکی از مسیرها مقداری باید پیاده روی کنی و از یک مجموعه زمین های کشاورزی عبور کنی . منم داشتم از این مسیر می رفتم . تقریبا وسط زمین های کشاورزی بودم و از راه باریکه ای که قدیم ها کنار جوی آب درست کرده بودند ، عبور ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

آلاخون والاخون بین دو شهر، یک پا اینجا و یک پا آنجا. گویی در یک وجب خاک اینجا یا آنجا، ارث و میراثی گم کرده‌ام. تا به اینجا می‌رسم، زنگوله‌ها خبردارم می‌کنند که دُم عقربه‌های لیز ساعت را بگیرم، یا بلند زیر آب داد بزنم بلکه کمی مهلت بدهند. عمر روزها آنقدر پوک و پفی است که کله‌ی آدم هوا برمی‌دارد و ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

نمیدونم قبل تر ها اینجا گفتم یا نه ولی یه دکتر داشتیم که اخلاقش بلا نسبت شما مثه ** نیومده اعصابش خرد بود و به زمین و زمان اشکال میگرفت و به همه میتوپید و پاچه میگرفت الحمدلله الحمدلله الحمدلله از این بیمارستان رفته و به جاش یه خانم دکتر مهربون اومده و خوش اخلاقه و صبوره و همه چی رو توضیح میده و با ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

چند وقته دنبال این هستم که یه مشاور خوب توی شهرمون پیدا کنم و برم پیشش. دلم میخواد با کسی درباره‌ی همه مسائل حل نشده‌ی تو ذهن و قلبم حرف بزنم، میلیون‌ها گله و شکایت و دلشکستگی و غم تلبنار شدن روی هم و من بجای اینکه بهشون بها بدم و حلشون کنم فقط پرتشون میکردم یه گوشه خودشون حل بشن، اما درست نشد! با ک ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

بارها شده دلم خواسته بهش بگم به جای اینکه تو وقت استراحت سریع بری سراغ اینستا، پاشو برو بیرون یه قدمی بزن و یه هوایی بخور (یا حتی بریم). ولی احساس می‌کنم گفتنش جالب نیست. از اینکه ح و ف نمازهاشون رو اینقدر سریع می‌خونن حرصم می‌گیره و موندم چطوری می‌شه اصلا! خودم هم چندان آروم نمی‌خونم ولی این دو تا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

پاییز امسال با همه ی سختیاش بالاخره به ماه آخر رسیده. امسال بهتر از پارسال اما در مجموع خیلی درجا زدم.  وقتشه که یکم از این حال و هوا در بیام. داستان زیاده اما همیشه یه خودسانسوری هست که نمیزاره راحت حرفامو بزنم ولی خب همینه که هست ...   ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

16 روز از آن لحظه ای که به یکباره بغضم ترکید، رفتم گوشه کمد نشستم و گریه کردم، میگذرد ...  از خودم ناامید شده بودم. از اینکه در درس خواندن ناتوان شده بودم بدم می آمد. نشستم و گریه کردم و به یار گفتم که میخواهم دفاع کنم و طرح بروم. گفت که از تصمیمم حمایت میکند، ولی کمی بیشتر فکر کنم.  16 روز از آن نا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

~هوالنور دانشگاه رفتن از اون چیزی که فکرش رو میکردم سخت تره مخصوصا وقتی که هم درس بخونی هم کار کنی. به علاوه اینکه مجبور باشی غیر حضوری درس بخونی. دانشگاه رفتن برای من مدرک گرفتن و پز نمره‌ی خوب گرفتن نیست، دلم سواد و دانش میخواد. اینکه تو یک چیز که بهش علاقه دارم حرفه‌ای و متخصص باشم و بتونم خدمتی ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

باز ساعت ۴ صبحه و من روی صندلی بیمارستان نشستم و خواب و بیدارم‌. باز ساعت ۴ صبحه و من یادم میاد وبلاگ دارم   اول میخواستم اینجور بنویسم اما خب انقده حرف زیاده و منم اونقدرا صبور نیستم که ادبی و خوشگل موشگلش کنم همینجوری میگم   اوضاع چطوره؟ خیلی خوبه تراپی ها واقعا خوب پیش میره الان احساس بهتری دارم ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید