نازنین ما پیشرفت کرده ایم. ما توانستیم دوری بیشتری را دوام بیاوریم. نازنین پریشب گفتند عمه جان محتضر است،فردا چاشت گفتند رفت. غروب رسیدیم به ختمش. نازنین بهترین جا برای دیدار، مراسم ختم عمه جان بود. نشستیم یک دل سیر مرگ را تماشا کردیم و باخبر شدیم بعد از اتفاق ما، مرگ چقدر خواستنی تر شده و بزرگت ...
در آغوششش به دنبال ذره ای گرما بود اما، فقط سهمش بوی باران شد... بارانی که قطره قطره قطره، زمردی جنگل آن دو چشم را جلا میداد. در چشم هایش دنبال کمی عشق بود اما، مرغ مِهر، کبوتر عشق، سال های زیادی است که کوچ کرده از این آشیانه... او دور بود، شاید خیلی دور، مثلا، آن طرف خیابان! فقط خودش می دانست از ای ...
اینجانب حدود ۲ هفته است که طرح خودم رو به عنوان پزشک خانواده یه روستا شروع کردم ... دیدن آدمایی که پول داروی فشارشون رو هم ندارند، سخت ترین بخش طرحه. و سر و کله زدن با یه عده که فکر میکنن دانای کل هستند، سومین بخش سخت طرحه. مقام دوم هم میرسه به سر و کله زدن با کادر سیستم فشل بهداشت! بهترین حس هم، بی ...
دیروز سومین همایش ملی مطالعات نامشناسی ایران برگزار شد. در این همایش تحول نامگذاری در ایران بررسی شد. و نیز نامشناسی در غرب، نامهای خانوادگی در آلمان، الگوهای نامگذاری در خانوادههای ترکزبان همدان، تحول نامها در بوکان، جاینامهای مربوط به خوراک در خرمآباد، جاینامهای تهران و بیرجند، نام در ...
برای اولین بار اینجا وام گرفتم. وام برای تسویهی هزینههایی که مدتی بود عقب افتاده بودن؛ میخواستم همه رو یهجا صاف کنم تا دیگه مدام سود روش نیاد. هر بار به عدد درشت وامم (که اتفاقاً خیلی هم راحت تصویب شد*) نگاه میکنم، یه اضطراب ملایم میاد سراغم. همیشه حس میکنم بابام، سیگار به لب، از اون دنیا داره ...
دیشب در جمعی بودیم. دیر شده بود. همسرم رو صدا زدم بریم. گفت: بذار جمله محمدآقا تموم بشه. رفتم برگشتم دیدم هنوز دارند ادامه میدن. گفتم: عزیزم بسه! ما میاییم پیش دوستات بلکه مغزت استراحت کنه، همش کار! کار! کار! همینه همش خستهای. گفت: محمدآقا اتفاقا داره میگه زود برگرد خونه. وگرنه شهید نمیشی. ...
همین. نه کاری به من داشت، نه مزاحم کسی میشد، نه تاثیری رو رانندگیم داشت. خط ریزی که افتاده بود روی نقابِ پلاستیکیِ کلاه کاسکتم گوگل. سرچ. یه سنباده 2000 رو به صورت دایره ای روی نقاب بکشید تا خراش و بدنه هم سطح بشن. نگفت فقط روی خراش بکشید که. انجام دادم. بعد گفت حالا با سنباده 5000 پولیش کنید. پولی ...
من اینجا خیلی غر زدم برای کنکور. نتیجه اونهمه غر زدن ها و اذیت شدن ها و غر شنیدن ها، شد رشته اقتصاد دانشگاه آیت اله بروجردی...شنبه میرم برای ثبتنام و از سوم آبان هم باید برم سر کلاس.... جدی جدی با یکسال تاخیر دانشجو شدم ها...:) ...
دختر پادشاه فعال فرهنگی است. زیبا و رعنا و تحصیل کرده و پولدار هم هست. خیلیها میخواهندش. چند وقتی است برایش خواستگار آمده. پادشاه هم از روش سنتی مسابقه گذاشتن بین دامادهای احتمالی دست برداشته. این یکی را گذاشته خود دختر انتخاب کند. شاهدخت مصاحبه برگزار میکند . از طریق "پرس لاین". خیلی ها توی شای ...
زهرای بابا سلام بالاخره فرصت و حالی دست داد برایت بنویسم. اگر چه بایدجمعه گذشته می نوشتم اما آن روز در کش و قوس سفر و مسیر طولانی برگشت به تهران بودم. همان طور که احتمالا از این دنیا خبردار شده ای بالاخره بعد یک سال سخت که دو تا از بهترین های خانواده را از دست دادیم یکی از پسر عموهایت ازدواج کرد و ر ...