در جواب پست دوست عزیزم آقای محمدقاسم پور ترجیح دادم در قالب یک مطلب چند خطی رو تقدیم کنم: https://mohammadghasempur.blog.ir/post/673#comment-74QrWwOdZp4 خلاصه: تسخیر سفارت آمریکا در آبان ۱۳۵۸ را نمیشه صرفاً یک رخداد احساسی یا نمادین دونست؛ بلکه نقطه‌ای بود که در آن جامعه‌ی ایرانی بین دو انتخاب ایست ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

من اصلا عادت ندارم همسرم بره تو غار خودش. قبلا‌ها وقتی ساکت میشد همیشه می‌پرسیدم: به چی فکر می‌کنی؟ ولی دیشب و پریشب انقدر خسته و دردآلود بودم، نپرسیدم. ساعت ۱۱ شب نشست پشت میز آشپزخونه و شروع کرد به تخمه شکستن تو اون سکوت غنیمتی. داشتم سووشون سیمین رو می‌خوندم. یه مدت تحمل کردم. دست آخر تحملم تموم ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

سریال کره ای هزاران خاطره : خب ببینین من اصلا این سریالو به خاصر بازیگر ها نام جون که تو سریال عالیجناب بود و بسی جذاب بود و اینجا هم بسی جذاب و ری اکشناش و حرف زدنش خیلی خاصه و قشنگه شروعش کردم ولی اولا کاراکترش اصلا جالب نی . یه پسر پولدار که معلوم نی با خودش چندچنده و از باباش بدش میاد و به بوکس ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

خدا به آدم‌ها نعمت زیاد میده. خیلی بیشتر از استحقاقشون. و آدم‌ها هرگز به اندازه نعمت‌هاشون کار نمی‌کنند. همیشه غم و غصه و غرغرهاشون به راهه. در مورد من هم، مثل همه بنده‌هاش، خدا کم بهم نعمت نداده. خیلی بیشتر از استحقاقم. حالا می‌خوام بنویسم و تهش غرنوشت میشه. سه‌شنبه که ماجرای باز کردن لوله ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

۴ ماه نشده که اومدم تو این بخش و حالا دارن بخش رو جمع میکنن و ما نیرو های طفلکی بین بخش ها باید تقسیم بشیم. دیشب وقتی رسیدم بیمارستان یکی از نیرو های کمکی که منو دید گفت عهه تو چرا اومدی بخشو بستن مگه خبر نداری و انگار آب سردی ریختن روم. درست بود بخشمون رو جمع کردن چون قراره بخش زنان به جاش بیاد‌. ب ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

چنان خوابم می اومد که انگار شن توی چشمام پاشیده بودند....هر وقت توبه می کنم خوابم می گیره و یکی از علتهایی که دو سه ساله موفق نمیشم جدی توبه کنم همین خوابالودگی بعد توبه است!!!! ولی دخترم در حال فرو افتادن توی یه چاه تاریک بود و دستشو به نشونه استمداد بلند کرده بود سمتم. خواب رو بیخیال شدم و هر چی س ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

۲۱. دیشب برگشتنی (برگشتنی قیده؛ یعنی وقتی برمی‌گشتم) رفتم نون بگیرم. وقتی کارتمو دادم به آقاهه، کشید گفت موجودی نداره. چند لحظه رفتم تو فکر! بعد یادم افتاد اینو کلاً انتقال داده بودم به اون یکی کارتم که مبلغ این رُند و صفر بشه! لذا اندازهٔ سه‌تا نونِ دوتومنی هم توش پول نبود. گفت البته قابل شما رو ند ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

این میتونه یه چالش باشه میتونین توش شرکت کنین :) میتونم حس کنم تو دنیاهای دیگه "من" های دیگه دارن چیکار میکنن بسته به شرایط زندگیشون، کشوری که هستن یکیشون قطعه یه دنسر حرفه ای که برای خودش آکادمی داره یکی دیگشون اسکیت باز حرفه ایه و یه عالمه جایزه داره یکی دیگه جهانگرد شده و داره با دوچرخش میره کشور ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

اینجا تهران میدان ۹ دی فاصله با خیابان الرشید غزه  هفتصد و سی بیابان فریاد  هفتصد و سی شب نخوابیدن  هفتصد و سی آغوش به روی بچه های ترسیده  همه جهان در خیابانی ازدحام کرده که شما اعجوبه ها درش راهپیمایی می کنید تا به سر خانه های گم شده برگردید شاید تکه ای از استخوان پدر، پیراهن مادر را از زیر آواری ب ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

نمی‌دونم چند وقت منتظر این روز بودم که بیام اینجا و بگم دیگه میتونین دکتر صدام کنین... ***شوخی تا قبلش تردید بود، تا قبلش انتظار و دودلی  ولی امروز من رسما وارد دنیای پزشکی شدم :) بجنگید برای هرچیزی که اونو از ته دل میخواید اگه صلاح باشه بهش میرسید :] ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید