دوست دارم دلم رو از بند یک سری تعلقات و خاطرهها خلاص کنم. بودنشون کمی آزاردهندهست چون سنگ میشند جلو پای قلب و عقلم برای حرکت کردن به سمت راههای جدید. ...
یک روش جدید برای غلبه بر تنهایی مخوفی پیدا کردم که هر شب که به خانه بر میگردم همه فضای خانه را فرا میگیرد: تا بر میگردم خانه تلویزیون را روشن میکنم و میاندازم رو یک شبکه خبری. روش کسلکننده و غمانگیزی است ولی نسبتا موثر هست. ...
همیشه این موقعها، خونه بوی یاس میده. من گلها رو به زور تشخیص میدم، چه برسه به اینکه بخوام بوشون رو بلد باشم. ولی یاس فرق میکنه. یاس منو یاد وقتهایی میندازه که میاومدم خونهتون. دستم رو میگرفتی و میبردی حیاط. گلهات رو نشونم میدادی. تو خیلی غصه میخوردی، بخاطر همین کل حیاط رو بخاطر تو پر ا ...
کسوف و خسوف و آمدن ماه جلوی خورشید و رفتن خورشید جلوی ماه و در کل منظومه خورشیدی دیگر برایم کنسلکننده شده. چهار میلیارد سال است داریم روی کره زمین زندگی میکنیم و غیر از کسوف و خسوف هیچی ندیدیم. حداقل دو تا آدم فضایی و یک نمونه حیات کیهانی بیایند این پایین ببینیم دنیا دست کیست. ...
سلام فاخته جان هیچ ننوشتی و نگفتی کجایی و چه میکنی. من البته خبر شدم که هواپیما سالم نشسته و حالا هزار کیلومتر آنطرفتر هستی. من هیچوقت با این معیارها و واحدهای فیزیکی ارتباط نگرفتم. نمیفهممشان. گولزنندهاند؛ در ظاهر به طور دقیق همهچیز را مشخص و معلوم میکنند اما آدم آخرش نمیفهمد معنی و مفهو ...
توضیحی در راستای سه انتخاب تاریخی مردم ایران ...
وقت هایی که کوچیک تر بودم و مریض میشدم، تجویز دکتر هر چیزی که بود، مامان کنارم بود. اگر قرار بود آمپول بزنم مامان دستم رو میگرفت، اگر سرم داشتم کنار تختم میموند، اگر باید آزمایش میدادم، مامان کنار صندلی بود و میگفت:”اونو نگاه نکن منو ببین”. با خودم فکر میکنم درسته که همیشه بود، اما حضورش تاثیر ...
یکی از دروازه های جهنمساتان در حالی که سقوط میکرد ناگهان دو بال خفاشی روی دو کتفش رویید چند بار بال زد ولی از انجا که اموزش کافی را ندیده بود به سطح برخورد کرد ناله از سر درد سر داد.دو فرشته ی جنگجو با شمشیر هایشان کنار ساتان جوان فرود امدند یکی از انها با خشم گفت"تو؟...تو باعث این اتفاقات هستی تو ب ...
در میان تلاطم دریای خروشان پنج ستون نیمه ویران از دل آب بیرون زده بودند.پنج ستون استوانه ای شکل در برابر قوی ترین امواج چون پنج برادر ایستاده بودند. سر دوتای انها فروریخته بود و چندتای دیگر ولی کاملا سالم بودند. با سردیس های سه مرد که بزرگیشان به اندازه ی یک نهنگ قاتل بود-"کاپیتان...طوفان خیلی به ما ...
برترین رمان هایی که خوانده ام...در طول 22 سال زندگی نسبت به این سال ها کتاب های زیادی نخوانده ام با این وجود کتاب های بسیاری را هم نصف و نیمه خوانده و رها کرده ام لیستی که برای شما آماده کرده ام درواقع کتاب هایی است که تا انتها توسط من خوانده شده اند زیرا توانسته اند مرا تا انتها با خودشان همراه کنن ...