شعری از مقام معظم رهبری ...
امروز صبح مسعود زنگ زد که کی بیام پیشتون گپ بزنیم، منصوره رفته بود کوه، ولی باید این جلسه کاری که قرار بود به مهمونی کاری تبدیل بشه زودتر تشکیل بشه. عصر قرار گذاشتیم، وقتی مسعود اومد بعد از حرفهای معمولی و روزمره رفتیم سر […] ...
پرنس بالکونسکی معتقد بود که سرچشمه همه عیبهاى آدمى دو چیز است: یکى بیکارى و دیگرى اعتقاد به خرافات، و دو فضیلت نیز بیشتر وجود ندارد: یکى کار و دیگری خرد. لئون تولستوی/ جنگ و صلح/ ص.۱۴۶ آه دوست عزیز، کلام منجى آسمانى ما که میگوید عبور شترى از چشمه سوزن آسانتر است تا…Continue reading خانواده پرن ...
این هفته حال و حوصله رانندگی نداشتم، تصمیم گرفتم با ماشین برم ترمینال، ماشین رو بگذارم اونجا، یک روزه با اتوبوس برم و برگردم. وقتی رسیدم جلوی در دانشگاه داشتم رد میشدم که دیدم نیروی حفاظت دانشگاه بهم گیر داد که نمیتونی با این شلوار […] ...
امروز وقتی رسیدم خونه، دیدم لیلی یه آبرنگ گذاشته جلوش و داره نقاشی کنه، ازش پرسیدم چی داری میکشی؟ گفت نقاشی، یکم درباره نقاشی توضیح داد و دستش رو برد زیر میز و کلی نقاشی دیگه آورد گذاشت روی میز، با هیجان گفتم اینا رو […] ...
همه حرف ما این است که مسابقه عالم هستی را باور کنیم. باور کنیم که انسان برای بازی و سرگرمی در عالم خلق نشده، قطعا اتفاق دیگری است که خدا صد و بیست و چهار هزار پیامبر برایش فرستاده و بعد برای پیامبر خاتم دوازده جانشین فرستاده است. امام هادی علیهالسلام در زیارت جامعه کبیره…Continue reading اولویتهای ...
در «مکتب امام» دولت اسلامی، «دولت مردم» است؛ دولت مردم با دولتی که صرفا از صندوقهای رای بیرون آمده باشد و بعد بخواهد مردم را به خانه بفرست، متفاوت است ... ...
امروز خیلی اتفاقی وقتی داشتم دنبال یک فیلم برای لیلی میگشتم رسیدم به عصر یخبندان، مطمئن بودم قبلا دیدم ولی یادم نمیومد، ولی لیلی تا حالا ندیده بود و این خوب بود، جالب این بود که دیدم تا ۵ هم رفته. لیلی گیر داد که […] ...
بیست و سوم اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۱ بود که جمعی از وبلاگنویسهای عموما بلاگ بیان به مناسبت برگزاری نمایشگاه کتاب اون سال دور هم جمع شدن که داستان اون دورهمی رو در اینجا با عنوان «داستان چدونک» در همان سال منتشر کردم. فضای وبلاگستان به شکلی بود که وبلاگهای فعال متعدد و وبلاگنویسها شور و شوق نوشتن داش ...
خیلی وقت بود مسعود میگفت برو ببین چه کتابهایی به چه میزان در انبار داریم ولی حس و حالش نبود، آخرش قرار بود یک روز با هم بریم این کار رو انجام بدیم. امروز بهش زنگ زدم که حاضری بریم؟ گفت نه واقعا حس و […] ...