می دونم! می دونم!... توی همین پست قبلی نوشته بودم که از دیدن سریال خوشم نمی آید اما حالا حرفم را پس می گیرم! این چیزهایی که اینجا می نویسم، تقریبا یک ماه پیش اتفاق افتاده اند! و من آنقدر نوشتن درباره شان را لفت داده ام که دیگر یادم نمی آید می خواستم از چه چیزی حرف بزنم! ولش کنید! برویم سر اصل مطلب! ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

هر وقت ما دستمون بنده و میریم دو سه دیقه‌ای بیاییم، کلی اتفاق می‌افتد، البته از بالا گفتن سیاسی ننویسید برای همان دو سه باری هم که آمدیم بنویسیم دیگر نشد دیگر! حالا با دو سه خط دلنوشت یا به قول معروف چصناله در خدمتتان هستیم؛ باشد که حالمان بهتر باشد و طنز های مزخرف را دوباره وارد کار کنیم. ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

لعنت به من لعنت به من که خرم بازم دلم به سمتت برگشته لعنت به من که بازم تو هر فال و خوابی دنبال یه نشونه از برگشتنتم ولی جان عزیزت برنگرد الان نیا الان انقدر مرد نیستم که وایسم پررو پررو زل بزنم بگم نباش بگم نمیخوام باشی بعد از چند هفته شایدم چند ماه این دست اون دست کردن بالاخره دلم اومد پستش کنم را ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

چند روز پیش دکتر با من حرف زد. نمی‌دانم نگران من است یا می‌خواهد مرا از سرش وا کند. آن وقت که لازمش داشتم من را سنگ‌قلاب کرد و حالا دیگر چندان مهم نیست حرفی بزند یا نزند. البته بدم نمی‌آید گاهی حرف بزند با من. این حرف زدن هم چیز عجیبی است واقعا؛‌ آدمیزاد اگر خودش را نریزد بیرون، می‌ترکد. بهش گفتم دک ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

من جغرافی‌ام خوب نیست؛ شمال و جنوب سرم نمی‌شود، غرب و شرق را با هم اشتباه می‌گیرم. جدا از این، خیابان‌ها و بزرگراه‌ها هم نمی‌شناسم. یعنی به طور کلی با موقعیت و مکان‌یابی مشکل دارم. نمی‌دانم کافه خوب کجاست، فست‌فودهای تهران کجا هستند، اگر بخواهم با دختری پسری قرار بگذارم کجا را باید نشان کنم. برای هم ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

۱- گاهی مواقع آرزوهایی که به خاطر قوانین طبیعت هیچ‌وقت امکان‌پذیر نخواهند بود توی خوابم برآورده می‌شوند. با اینکه تو خواب می‌بینم که آرزوی کذایی برآورده شده است ولی انگاری همچنان یک جای قضیه می‌لنگد. انگاری به یک ورژن خراب و پر از باگ از آرزوی مذکور رسیده‌ام. ۲- تو کتاب شیمی دبیرستان واکنش‌های شیمیا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

توی آینه نگاه می‌کنم و با خودم حرف می‌زنم. کار عجیبی نیست اصلا، همه آدم‌ها با خودشان حرف می‌زنند؛ فقط فرقش این است که گاهی صدایم درونی نیست دیگر، یعنی اگر کسی کنارم باشد می‌شنود. گفتم پسر چقدر زود گذشت. چند لحظه‌ای صبر می‌کنم که جوابم را بدهد اما آینه حرفی نمی‌زند. می‌گویم دیدی 36 ساله شدم؛‌ سی و شش ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

تنها تفریح باقیمانده در این سال های اخیر، دیدن فیلم های سینمایی بود! می گویم بود، چون فکر می کنم تقریبا ته همه ی فیلم های به دردبخور ممکن را درآورده ام. هر شب یک فیلم دیده ایم. گاهی جان حوصله اش نگرفته، خوشش نیامده، رفته یا زیرچشمی نگاه کرده و در حاشیه به کارهای خودش رسیده است. من اما عین جغد، چشم ب ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

چند وقت پیش اندرو هیوبرمن در پادکستش یک ایده جدید را توضیح داد که من از شنیدن آن بسی لذت بردم و در حال حاضر در حال انجام دادن آن هستم. به شما هم توصیه می‌کنم که این کار را انجام دهید. ایده این است که دارم یک ‌زندگی‌نامه از خودم می‌نویسم. این زندگی‌نامه قرار نیست جایی چاپ شود یا کسی غیر از خودم آن را ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

یک روش جدید برای غلبه بر تنهایی مخوفی پیدا کردم که هر شب که به خانه بر می‌گردم همه فضای خانه را فرا می‌گیرد: تا بر می‌گردم خانه تلویزیون را ر‌وشن می‌کنم و می‌اندازم رو یک شبکه خبری. روش کسل‌کننده و غم‌انگیزی است ولی نسبتا موثر هست. ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید