۳۱. بیست مگابایت از بستۀ نتم مونده. این پستو دارم با اون ۲۰ مگ میذارم. بعد دیگه تا شب که برم خونه نت ندارم. ۳۲. دلم میخواد تعطیلات آخر هفته رو برم تبریز و خانواده و فک و فامیل رو غافلگیر و خوشحال! کنم. خیلی وقته نرفتم. ساعت کاریم تو فرهنگستان دست خودمه و میتونم نرم، ولی از مدرسه مطمئن نیستم. بچه ...
نشستهام توی اتوبوس، و محمدرضا هم داره میخونه. از یک جایی، حدود یک سال قبل حدودا، محمدرضا برای من خوانندهی فاخری نبود که گاهی بهش گوش میدم. گرمای صداش بخش عمیقی از من شد، و پناهگاه روزهای نه چندان خوشحال. ماه اول زمستون خیلی جالب نبود فکر کنم. چیز غیرقابلپیشبینیای هم نبوده. ترکیب تاریکی و فشا ...
وبلاگ های مورد علاقه خود را در زیر برایم کامنت کنید سپاس ...
زهرای بابا سلام شب شهادت حضرت فاطمه زهرا بود و آن شب اصلا حال خوشی نداشتم. بد جور دلم برای بی بی تنگ شده بود. دلم هوایش را کرده بود. همسایه هر سال 3 شب برای حضرت فاطمه در خانه اش مراسم می گیرد. آن شب رفتم و خواستم بعد سخنرانی پا بشم بیام بیرون. عموما حوصله حرفهای مداح ها و کش و قوسهای کلامی و ... را ...
شبی مثل امشب از زنده بودن خجالت میکشم. از زنده بودن و زندگی نکردن خجالت میکشم. آنها دیگر زنده نیستند، دیگر نمیتوانند زندگی کنند، و من بازماندهی ناخلف آنها، ادای زندگی را درمیآورم. با کتابها و فیلمها و لبخندها و بوسههایم. با کلمات توخالی و نتهای فالش. راست گفت که انسانیت به مرگ زنده است. م ...
روزی با شکم خالی به رژیم علیه رژیم خوردنو اینک آسودننخوردن و خوراندنو اینک بالیدنبه خودمبه اصالت آوار شدهی چیزهابه سر خمهای ترجیحیبه قدغنهای تنبیهیبه همه چیز فکر خواهم کردبه هیچکاک و بستنیچیزکیک و باقلوادوازده شبو مبارزهی نیروهای داخلی برای بقابا نیروهای داخلیِ بقابرای بقابقبق سگِ بقا ...
کار نیکو کردن از پر کردن است یا هر کس گفت وبلاگنویسی در این عصرِ رسانههای جدید و اینستاگرام و ... به درد نمیخوره، با پشتِ دست محکم بزنید تو دهنش :) (چقدر خشن!) قطعا اگر شما هم ثمرهی هشت سال نوشتن در وبلاگ به صورت مستمر و آهسته و پیوسته در قلم خودتون میدیدید و در مورد وبلاگ چرند میشنیدید، شاید هم ...
1.نهال برای اعتکاف امسال ثبت نام کرده.در حالی که مامان و باباش حتی یک بار هم تا حالا اعتکاف نرفتند! از شما چه پنهون من خودم آدمی هستم که از لحاظ اعتقادی لبه پرتگاهم.قبلا اینجوری نبودم ولی تو سالهای اخیر به این آدمی که الان هستم تبدیل شدم.تو سرم پر از سواله که برای خیلی هاش جوابی ندارم.منتها خیلی سخت ...
مهم ترین دستاوردی که در سال 2024 داشتم ، یک رویای جدید بود. 2 سالی میشد که دیگه هدف و رویایی توی زندگی نداشتم . یک زمانی میخواستم درآمدمو افزایش بدم ، یه زمانی میخواستم خودمو به پدرم ثابت کنم . یه زمانی خیلی چیزا میخواستم و بهشون رسیدم و این باعث شد که دیگه از لحاظ هدف و رویا خلع سلاح بشم. دنبال یه ...
۱۶. یه عده رسم دارن که موقع خواستگاری تا وقتی که نظرشون بهصورت قطعی مثبت نشده، شیرینی نمیبرن، یا شیرینیای که براشون آوردن رو باز نمیکنن. مثلاً ما خودمون برای آشنایی اولیه گل و شیرینی نمیبردیم، ولی اگه طرف رو واقعاً میخواستیم گل و شیرینی میبردیم. خونهمون هم اگه کسی میومد، چای و میوه میدادیم ...