تو اینستا و توییتر و اینور اونور پر شده از چ.و.س ناله های ۱۶ فروردین و سرکار رفتن ... کار من جوریه که اول هر فصل انگاری از نو کار جدید راه میندازم!!! ینی سالی چهار بار انگار کار از نو استارت میخوره ... این هم جذابو پر هیجانه هم سخت و استرس زا... همیشه بعد تعطیلات عید سردرگمم چون باید برم سرکار اما د ...
دست هات داغ بود.گرماش رفت توی مغزم و آتیشش زد.افکارم خاکستر شدن، ریختن روی دستاتدستات شد آتیش زیر خاکستر.نشسته بودم زیر سایبون حیاط که تق و تق و تق بارون درشت می افتاد روی حلبی هاش و صدای هر کدومشون مثل فشنگ داغ می نشست تو سینم.خیس خیس خیس بودم چون بارون یک ساعتی بود که می بارید و تا از خونه مهلا ب ...
اما اگه واقعا فراموشم بشی چی؟ ...
تعطیلات که برای من بد نبود.اگه بخوام از بین ۱ تا ۱۰ به این تعطیلات نمره بدم. ۷ میدم. یعنی میتونست مفیدتر بگذره اما خب همینطوریش هم خوبه. ...
-چرا با فلانی ازدواج نمیکنی؟ -چون دوست ندارم... -آخه چرا، دختر خوب و باشخصیتی هست، تا کی میخوای گند بزنی به زندگیت، تا کی میخوای تنها باشی، بودن اون توی زندگیت حداقل خیال من یکی رو راحت میکنه، وقتی تنها هستی اشتباهاتت خیلی فاحش میشن... -تو به اینکارا ، کار نداشته باشه، من به اندازه کافی ک..م پاره شد ...
امروز بازم نماز صبحم قضا شد.روزایی که نماز صبحم قضا میشه حالم خیلی گرفته ست. یعنی شاید خیلی هم خوش بگدرونم اما ته ته دلم خوش نمیشه آخرش.وقتی میبینم خیلی غرق روزمرگی شدم و شدم یکی مثل همونایی که خوشم نمیاد ازشون حالم بد میشه از خودم. دوست دارم داد بزنم.خشمی که از خودم دارمو بیرون بریزم اما همش فریاد ...
تو خیابون دیدیمش و بعد از سلام و حال و احوال پرسی بهش میگم: آقات میگه سالی سه چهار بار میری کربلا میگه: آره اگر قبول کنن میگم: بابا نورچشمی! چرا قبول نکنن؟ حالا چرا انقدر زیاد میری؟ تور داری؟ میگه: نه میطلبن دیگه میگم: میطلبن و فکر میکنی قبولت نمیکنن؟ هیچی نمیگه با خودم گفتم این که راه پاش باز شده و ...
راجبه مدیر بخش روابط عمومیه که یه زن 35 ساله اس به تازگی با دوس پسرش کات میکنه و عروسی اخرین دوست مجردش هم نزدیکه . قراره که تو عروسی دوست پسرشو ببره به دوستاش نشون بده . ولی این مشکل به وجود اومده اون نمیخاد دوستاش متوجه این موضوع بشن برا همین وقتی تو رستورانی که همیشه بعد از کار اونجا غذا و نوشید ...
۱-دو تا تابلو نیمه کاره دارم و یه تابلو که تازه باید استارتش رو بزنم، این سه تا رو باید برسونم به نمایشگاه و میدونم دهنم سرویس میشه و از سرویس کردن دهن خودم لذت وافر میبرم، لذا تا اطلاع ثانوی ، یعنی بعد از اتمام این تابلوها، این آخرین پستم خواهد بود... ۲-دلم میخواد همتون رو دعوت کنم نمایشگاهم، بیایی ...
یا "هو"... همه عالم کلماتند بود معنی "هو" درس اینست در این مکتب شاهانه ی ما گر به سر منزل عشاق دَر آیی بینی رفعت و منزلتِ این دل دیوانه ی ما... از عصر دلم یه حالی بود ، من از سال ۸۵ یا شاید هم ۸۴ سیگار میکشیدیم، که آروم بشم، اما نشدم، رفتم بیرون از خونه سیگار کشیدم، یه ...