۴۸. تو یه همایشی یکی به اسم ابوالفضل علمدار کنارم نشسته بود. اونم سخنرانی داشت. می‌گفت هر موقع اسممو گوگل می‌کنم صحنه‌های کربلا میاد به‌جای مقاله‌هام. داشت آب می‌خورد (همایش قبل از ماه رمضون بود). به منم تعارف کرد. گفتم نه میل ندارم. یه کم اصرار کرد. گرفتم گفتم چون سقای کربلا هستین. بعد گفتم تازه آب ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

۳۷. دیروز تولد وبلاگم بود. مبارک من و شماهایی که ترک کردن بلاگستان برامون معنی نداره. ۳۸. عید نیمهٔ شعبانمون هم مبارک. کاش باشیم و ظهورشونم ببینیم. ۳۹. در رابطه با بند شمارهٔ ۹ پست هفتهٔ پیش، دیروز یه سر رفتم دانشگاه و این سری از هر دو نگهبان در شرقی و شمالی اسممو پرسیدم. درست گفتن اسممو. فرضیه‌هام ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

۱۸. یه روز سر فرصت کپشن‌های اینستامو منتقل می‌کنم اینجا. اونا مفیدترن به‌نظرم. محتوای وبلاگم هم کامل و جامع میشه. ۱۹. می‌گه جای شما خالی بود تو راهپیمایی. گفتم وای نه تو رو خدا من از این‌جور جاهای شلوغ می‌ترسم. به گروه خونیمم نمی‌خوره این کارا. بعد خاطرهٔ روز قدس امسالو براش تعریف کردم که انجمن‌های ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

۱. در بدو ورودم به تبریز متوجه لقب جدیدش که روی در و دیوار و تابلوها نوشته بودند شدم: تبریز، بهشت ماندگار ۲. این خرماهای ۶۰۰گرمی و ۷۰۰گرمی مشکین فرق چندانی ندارن به‌لحاظ وزنی. ترازو ندارم دقیق حساب کنم ولی اندازهٔ جعبه‌ها و خرماها هم مثل همه. فقط سی چهل تومن اختلاف قیمت دارن. + وزن کردم. این پست را ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

سه‌شنبه ۲۵ دی (روز پدر) تعطیل بود. دوست داشتم از این تعطیلی استفاده کنم و برم تبریز. بچه‌ها تا آخر دی امتحان داشتن و کلاس‌ها هم قرار بود از بهمن شروع بشه. معلما هم هفته‌ای دو سه روز مراقبت داشتن. فردای روز پدر که چهارشنبه باشه هم چون روز سوم اعتکاف بود گفته بودن امتحان نگیرین. چهارشنبه نه امتحان داش ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

ادبیات فارسی دورهٔ کارشناسیمو با دکتر طلعت کاویانپور گذروندم. طلعت صداش می‌کردن و من فکر می‌کردم طلعت نام خانوادگی استاده. ترم اول کارشناسی بودم. یه روز رفتم مرکز زبان‌ها و زبان‌شناسی دانشگاه که از مسئول آموزش بپرسم چطور می‌تونم با خانمِ طلعت ادبیات بردارم. بخت با من یار بود که اتاق خانم طلعت! کنار ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

۳۱. بیست مگابایت از بستۀ نتم مونده. این پستو دارم با اون ۲۰ مگ می‌ذارم. بعد دیگه تا شب که برم خونه نت ندارم. ۳۲. دلم می‌خواد تعطیلات آخر هفته رو برم تبریز و خانواده و فک و فامیل رو غافلگیر و خوشحال! کنم. خیلی وقته نرفتم. ساعت کاریم تو فرهنگستان دست خودمه و می‌تونم نرم، ولی از مدرسه مطمئن نیستم. بچه‌ ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

۱۶. یه عده رسم دارن که موقع خواستگاری تا وقتی که نظرشون به‌صورت قطعی مثبت نشده، شیرینی نمی‌برن، یا شیرینی‌ای که براشون آوردن رو باز نمی‌کنن. مثلاً ما خودمون برای آشنایی اولیه گل و شیرینی نمی‌بردیم، ولی اگه طرف رو واقعاً می‌خواستیم گل و شیرینی می‌بردیم. خونه‌مون هم اگه کسی میومد، چای و میوه می‌دادیم ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

۱. به‌واقع دلم برای وقتایی که پستام عنوان خاص‌تر و مشخصی داشتن یا به‌صورت جمله و حاوی پیام بودن و این‌جوری از هر وری دری نبودن تنگ شده. ۲. امتحانات نوبت اول از این هفته شروع شده و دی‌ماه فقط مراقبت داریم و کلاس و تدریس تعطیله. خوشحالم از این بابت. این هفته یه دونه مراقبت داشتم که با یکی از همکارا جا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

یکشنبه و دوشنبهٔ هفتهٔ پیش مدارس تهران به‌علت آلودگی هوا مجازی شد. یکشنبه و دوشنبه مدرسه نمی‌رم و فرقی به حالم نکرد، ولی خوشحال شدم که جلسهٔ یکشنبه‌م با استاد مشاورم کنسل (لغو) شد. اگر جلسهٔ دوشنبه‌م با استاد راهنمام هم کنسل می‌شد خوشحال‌تر می‌شدم، ولی نشد. سه‌شنبه با اینکه هوا بسیار آلوده بود تعطیل ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید