امروز هوا قشنگه بعد مدت‌ها دوستش دارم. صبح با دور لب خشکیده از خواب بیدار شدم میترسم؟ نه ولی آزمایش نمی‌دم همچنان. ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

می‌دونی یه خلاهایی هست وقتی پر میشه همچنان حس‌میکنی. تمام لحظات تو صورتت مثل نبض میکوبه. مدام یادت میاد خودتی و خودت و برای آنچه تو ذهنت داری هم فقط خودتی و خودت. ناراحت میشی. از خودت می‌پرسی چرا اینجوریه؟ ولی تو بلدی خودت نباشی یاد گرفتی. آدما بهت یاد دادن. پس آدما رو حتی اگر دوست داری هم به بی تفا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

امروز شنبه‌اس! شنبه‌ها همیشه وایب "پاشو جمع کن خودتو!"یِ قوی‌ای دارم! هیولا پا میشه جدول میکشه، من برنامه‌ریزی میکنم، تحلیل میکنیم، کار میکنیم، اتاق رو مرتب میکنیم. حالام نشستم! دندون عقلمم یه ورش شکسته و تیز شده! دست و پامم به شدت سرده نمیدونم چرا! ولی من خوبم! یکی دو ساعت دیگه باید برم کلاس پایتون ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

دیشب حوصله‌ام سر رفته بود و دوست نداشتم کار دیگه‌ای هم بکنم، این شد که تصمیم گرفتم فیلم ببینم، نمی‌دونستم چه فیلمی ببینم خوبه! فقط بین فیلم ایرانی و خارجی به خاطر حضور لیلی تو خونه فیلم ایرانی رو انتخاب کردم، وقتی اپلیکیشن فیلیمو، قسمت […] ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

سلام به دوستم به دوست زیبای نامرئی ام ؛ امیدوارم حالت خوب باشه . راستش این روزها اینقدر درگیرم و اعصابم آشفته ست که حتی نتوانستم چند دقیقه وقت بگذارم و در خیالم قیافه ی تو را تجسم کنم .. بنابراین همچنان نامرئی مانده ای ولی مهربان ولی دوست ....من از صمیم قلبم امیدوارم همیشه کسی مثل خودت در کنارت داشت ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

آخر هفته بدی نداشتم،یعنی خیلی خونه نبودم ، پنج شنبه بعد از کار رفتیم خونه مامانم جمعه ظهر با دوستای گیمر شاهین رفتیم ایران مال و بعدشم شام رفتیم خونه مامان شاهین. شاهین طبق معمول جلو دوستاش منو ول کرد و هی جلو تر راه میرفت و منم چند بار اومدم دستشو بگیرم دستمو نگرفت ،بهم محل نداد و تحویلم نگرفت و با ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

شنیدید انگار خواب بود؟ خواهر ساکن روستایم صبح ساعت ۹ زنگ زد رسیدم در خانه‌اتان. باورم نمی‌شد. دیشب رسیده بود و مانده بود خانه پسرش بعد صبح زود رفته بود سر خاک پدر و مادرمان و بعد با یک نان بربری وارد خانه ما شد. وقتی دید نشسته‌ام روی مبل خیلی ذوق کرد. گفت وقتی…Continue reading وان رفتن خوشش بین، وان ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

1. در حال حاضر داغ کردن شیر و شرط بندی با خودم سر لحظه سر رفتن آن تنها هیجانی است که در زندگی ام وجود دارد و مفتخرم که اعلام نمایم بالاخره امشب قبل از اینکه شیر سر برود آن را از روی گاز برداشتم و بدین ترتیب تاریخ اولین موفقیتم در حوزه شرط بندی شیر محور شد امروز که تاریخ خیلی مزخرفی است و اصلا چنگی ب ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

هفته‌ی خوب و جالبی بود، تمام برنامه‌های پیش‌بینی شده به جز خلبانی رو انجام دادم، حتی اونم یکم بردم جلو. وضعیت کارها تا این لحظه ایده‌آل بود. هر روز در بلاگم نوشتم، هر مطلب رو هم در روز خودش نوشتم، زبان رو دوباره شروع کردم، […] ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

من راهنمایی درس میخوندم که متوجه شدم اکثر همکلاسیام جمعه ها میرن تفریح ؛ اون موقع دوست پسر داشتن اصلا رایج نبودو همه با خانواده هاشون جمعه ها این ور اون ور میگشتن ؛ کوه صفه میدون نقش جهان چهارباغ پارک ها و ... . از اون روزا بود که دلم خاست منم جمعه ها میرفتم بیرون میگشتم اما هیچ وقت نشد تا حالا که ک ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید