ساتان و آزبوردستی سفید و ظریف دراز شد و میوه ی بهشتین را از درخت بهشتین جدا کرد.دست به ارامی پایین رفت و میوه را درست مقابل بینی انسانی سفید پوش گرفت.مرد با موهای طلایی بلند خود در حالی که چشمانش را بسته بود میوه ی بهشتین را می بویید پس از چندی چشمان ابی اش را باز کرد و لبخندی زد. لبخندی ملیح و زیبا ...