نمیدونم چجوری بگم.... دیدی گاهی یه مشکلی داری آما بد ازش میگذری با تایمینگ ید واکنش بد و همچین چیزهایی. اون اتفاق میتونه ساده باشه اما شرایط دیگه ای که دست تو نیست مثل دست های محرک مار چند دست و پا تو رو میبلعه. حالا نگاه کن سال ها گذشته و میبینی احمق بودی. یه دوستی دارم میگه برای تصمیم های گذشت ...
مدنیه حس میکنم تب و لرز دارم با پتو تو خونه راه میرم. تیم یهجوریه اول فکر میکنم دمای بدنم هست بعد متوجه میشم عادی نیست و با آب یخ سردم میشه. بیحوصله ترین روزای زندگیمو میگذرونم. من خیلی از آدمی که مسیر زندگیمو این چند سال منحرف کرد متنفرم شاید بارها تو ذهنم بخشیدمش اما فایده نداره من نمیتونم آدمیو ...
من هیچ وقت اونموقعا نبودم بنویسم اکس داریم تا اکس. امروز دیدم یکی از بچه های کانالی راجب دوبا دختر جدید اکسش چیزی نوشته و دختره مثل مشکل دارا چسبیده بود به این دختر ما. بخدا تموم اون روزا اومد جلو چشمم. چندتا نکته خیلی فشار داره. _رل جدید اکست سطح پایینی داره مشخصات ظاهری شخصیتی و همه چی. حالا این ا ...
همه وقتی ناراحتن بزرگترین جایی که اگه اهرم هیچ جایی حالشون خوب نکنه مامان گزینه حتمیه. استادمون میگفت برا همینه که وقتی رنج و درد میاد سراغت میگی آی مامان مامان نمیگی ای بابا نمیدونی چقدر سخته چقدر رنجه چقدر درده. یادمه مدت ها پیش همینو مامانم گفت هرکسی به مادرش پناه میبره ولی من مادرم پناه ادمای ...
از خودم میپرسم تو این دنیا چی با من مهربونذو ملایم بود هیچی هیچکس واقعا میگم. ...
امروز قرص نخوردم و صبح هم زود بیدار شدم. حالم بده. حس میکنم آنقدر نشستم اینور اونور قوز درآوردم الان قشنگ دارم میمیرم انگار. بی گوسفند میدونه چیه? چرا هرکسی که واقعا دوست دارند عوضیه و بعد میفهمم. چرا ما دوستای بدی شدیم برا هم؟؟؟ ...
اخیرأ فکر میکنم کاش شبیه عالمه کش بیاد یا که وسط شب به یه دنیا خیالی منتقل بشم اینقدر از اومدن روز بیزارم. ...
میخواستم شاهزاده مونونوکه دانلود کنم اما همه نسخه ها دوبله بود من خیلی بدم میاد از دوبله های ایرانی. هربار که اتفاقی سریال یا فیلم دوبله دان میکنم سریع با یه نگاه چند دقیقهای پاک میکنم تموم حس سریال خراب میشه. دوست دارم صدا و زبان و گویش بازیگر حس کنم. خصوصا انیمه های ژاپنی البته من فقط انیمه میازا ...
من یه دایی دارم که همیشه وقتی مجرد بود. وقتی آدما هم بودن تو خونه و مهمونی بود البته در سطح خودمونی طور یکم میشست کنار بقیه و بعد یا میرفت رفیق بازی یا میخوابید تو اتاق خواب تو تاریکی. من همیشه فکر میکردم بشر منزوی یا درونگرا البته درونگرا هم بود. الان فکر میکنم حق داشته آدما فقط ازارت میدن مخصوصا ...
از منفی بافی دارم اشباع میشم نمیدونم. موقع خواب تو خواب عملا داخل یه خوابم و یکی تو ذهنم میگه اصلاآدم موفق و خوشحالی باسشی که چی حالا??? واقعا که چی؟؟ ...