دیروز حوالی ساعت ده صبح، من از بساط جورابفروشی روبروی متروی انقلاب، یک جفت جوراب خریدم. دستفروش گفت: ایشالا دستت خوبه، دشت نکردم. گفتم: دستم خیلی خوبه، هرجا میرم سبز میشه. بعدم تو دلم پنجتا صلوات به نیت پنجتن فرستادم و کارت دادم.حالا از دیروز دارم براش دعا میکنم یک خانه بزرگ در منطقهای که دوست ...
در نوجوانی خیلی مخاطب مجلات زنان بودم. همراه خیل مجلات و روزنامههای سیاسی دیگری که میخواندم. نوجوانی ما خورده بود به دوران خاتمی. نامهای بزرگی که پای آن صفحات بود، پیشتازان این عرصه، فریادشان در توصیف رنجی که زنان میبردند، بلند. به قانونها میتاختند، به عرف و حتی به مذهب. در نهایت نهتنها با ...
من عاشق رنگم، رنگهای شارپ و خاورمیانهای. سبز پررنگ، سرخابی، نارنجی، زرشکی. هیچ وقت نتوانستم با این ترندهای نود و مود و اینها کنار بیایم. از رنگهای مرده و چرک و خفه دلم میگیرد. تا اینکه امروز یک فولکسواگن فیلی دیدم. دلم میخواست بروم تمام روسریهای سرخابی و جیگریم را آتش بزنم. رنگ یعنی این. خلق ...
بدن ما تنها ماده نیست. هوشمند است. منزلگاه روح خداست. شاهد و مشهود است. جان دارد. اگر در سکون و سکوت خود بمانیم و خوب گوش کنیم با ما صحبت میکند و راه را نشان میدهد. پ.ن: این نوشته یادآوریای بود در روزی که طبق عادت از خانه خارج شدم برای انجام کاری و کاملا فراموش کرده بودم که آن روز نیازی به انجام ...
من عاشق سینمای دهه هشتادم. ...
ژاپنیها سنتی باستانی دارند به نام حمام جنگل؛ غوطهوری در جنگل با تمام حواس.#جنگل_لفور Video is too big ...
آخرین بار یکسال پیش یک نمایش توی تئاتر شهر دیدم. دو ماه پیش هم بچههام را بردم کانون پرورش فکری پارک لاله که نمایشی بر مبنای داستان چرا؟ چرا؟ چرا؟ی کلر ژوبرت ببینند که انرا حساب نمیاورم. چون در سرتاسر نمایش داشتم با بچههام یکی به دو میکردم که قانعشان کنم تئاتر مثل سینما نیست که خشخش نایلون بوشار ...
چند سال پیش گیر و گرفتی داشتم. نمیدانستم چکار میتوانم برایش بکنم. ته چاه بودم. کاری که کردم این بود که صبحها میرفتم و به طلوع نگاه میکردم. گره باز شد. شفا گرفتم، به همان آرامیای که خورشید بالا میآید، تاریکی به نور بدل شد.حالا افتادهام به غروبنگری. این هم دنیایی دارد. لحظات ملکوتیای است. ام ...
گفت: آماندا مسلمون شده.گفتم: همون دختر برزیلیه؟ چطور؟گفت: میگه به خاطر فلسطین. البته مسلمون الکی.گفتم: چرا الکی؟گفت: سگش و دوستپسرش هنوز تو خونهش هستن. تا حالا قران ندیده. این آمریکای جنوبیها عادت دارن وقتی وارد مهمونی میشن همه،زن و مرد، هم رو بغل میکنن. همه چیز سرجاشه، فقط میگه من مسلمونم. تظاه ...
ماه این روزها ...