داشتم در مورد یک راننده عوضی می نوشتم که ماشینش را کنار ماشین من بصورت دوبل پارک کرده بود و من نمی توانستم ار پارک خارج شوم.کی؟ ساعت هشت و پنجاه دقیقه.کجا؟ آبیدر. زنگ زدم ۱۱۰ گفت اپلیکیشن پلیس من را از بازار دانلود کن و آنجا در بخش خدمات پلیس راهور شماره پلاک ماشین آن عوضی را وارد کن تا بلافاصله برا ...
از حق نگذریم اتاق جدیدم یک سر و گردن از تمام اتاق هایی که تا الان داشته ام بالاتر است و دلیلش هم این است که متعلق بوده است به مهندس ساختمان سازمان که بکش و ببر همه چیز است به عبارتی. کلی کمد و یک پنکه اضافه و یک یخچال و یک تلفن داخلی با یک شماره بسیار رند، گوشه ای از امکانات این اتاق است. پر از نور ...
یک مصاحبه از خورخه بورخس نویسنده آرژانتینی دیدم که خبرنگار از او پرسید: - آیا مادرتان درباره آثار شما نظر می داد؟ جواب داد: - بله. یک بار من داستانی نوشتم در مورد دو برادر که عاشق یک زن می شوند. در نهایت برادر بزرگتر زن را می کشد. اما، نمی دارند چگونه این خبر را به برادر کوچکتر بدهد.من نمی دانستم ا ...
واقعا تف توی این زندگی که نمی گذارد یک قلپ آب خوش از گلوی آدم پایین برود.داستان از ابن قرار است که رییس اداره من را صدا زد و همراه معاونش شروع کردند به تعریف و تمجید کردن از من و بعدش پیشنهاد دادند پست روابط عمومی سازمان را قبول کنم که نکردم.پر واضح است قبول نکردن پست پیشنهادی آقایان بدون عواقب نخوا ...
1. معلم کلاس ژاپنی سارا از آنها پرسیده است: - نوشیدنی مورد استفاده مردم ایران در روزهای گرم سال چیه؟ سارا و رفقا هم صادقانه جواب داده اند: - چای! ◇ مربی باورش نمی شده است که استراتژی ما برای مقابله با گرما پناه بردن به یک نوع گرمای دیگر باشد. ◇ 2. یک غذایی یاد گرفته ام که عالی است و ساده: بادمجان و ...
سارا برای خرید یک وسیله به چک احتیاج داشت فلذا زنگ زد به من و گفت: - ببین چک لازم دارم.خودم دسته چک دارم.اما هرچی می گردم،پیداش نمی کنم. تو چک داری؟ - چک دارم. اما صیادی هست و باید تو سیستم ثبت بشه.اما ثبت نمیشه. باید برم پیگیری کنم. - من برای فردا می خوام. فروشنده گفت فقط یک چکی دستمون باشه. بقیه ش ...
انرژی این اتاق جدیدی که فعلا در آن هستم مثبت است و این برای خودم هم جای سوال دارد که چطور ممکن با وجود سه تا آدم که گویا از حضور من چندان خوشحال نیستند، فضای اتاق اینقدر لطیف و آرم باشد؟ واقعا جواب را نمی دانم.اما، احتمالا یک ربطی به نورون های من داشته باشد که همه با هم وارو فاز بی تفاوتی شده اند و ...
من اصولا و اساسا عصرهای جمعه جاهای تفریحی نمی روم چون می دانم توسط خانواده های محترم قرق شده اشت و هر جا خانواده هست انواع اعصاب خوردی هم هست.اما مورچه را برده بودم یک کافه ای برای یک قرار دوستانه و نمی دانستم با وقتم چه کنم.رفتم یک طرف دیگر آبیدر. رفتم و از ترافیک قفل شده آنجا و بوی قلیان و بنزین ...
1. از حق نگذرم تابستان امسال حداقل تا حالا خنک بوده است.اما نه در حدی که به کسی سرما بخوراند.این سرمایی که من خورده ام کار کولر است و البته که کولر بدبخت خودش روشن نمی شود.من روشنش می کنم. * سرما خوردگی در تابستان شببه رانندگی در لاین اشتباه است. 2. با جابجایی خانه مسیر پیاوه روی هایم هم عوض شده اس ...
از وقتی به خانه برگشته ام- ده شب- مغزم دارد تعداد دفعاتی را می شمارد که امروز به من بی احترامی شد و هر بار هم وسط شمارش نویز می افتد و می روم نقطه سرخط.در نهایت تصمیم گرفتم مکتوب بنویسم و بخاطر وجود اینهمه آدم حاضر و آماده جهت بی احترامی کردن و تحقیر کردن و نادیده گرفتن که دورم را گرفته اند چند تا ش ...