صدای گنجشکها که ساکنین درخت سدر همسایه هستند اونقدر زیاده که انگار با صدای موتور کولر گازی مسابقه میدن کی صداش بلندتره؟بنظرم مهد کودک گنجشکهاست نسیم خنک و دل انگیزی تمام وجودم رو نوازش میده و من روی پله های بالکن حیاط نشستم و به گلهای صورتی و گل بهی که دیوار حیاط رو تزیین کرده نگاه میکنم هوا صاف صاف ...
من کلا آدم پیچیده ای نیستم خیلی سعی میکنم همونی باشم که فکر میکنم و بهش اعتقاد دارم اما خوب شاید این از نظر خودم هست و در واقع از نظر بقیه اینطور نباشه .و رفتارهایی از من سر میزنه که بقیه رو ناراحت میکنه و شاید باید بیشتر روی خودم کار کنم. همه ما ممکنه به نشخوار فکری دچار بشیم و برای خود من خیلی خیل ...
چند روزه ننوشتم اول که بخاطر مراسم بود اگر به من بود مراسم نمیگرفتیم و تمام هزینه ها رو میدادم بیمارستان شهرمون هزینه بشه اما خوب من فقط یه نظر داشتم که با داداش کوچیکه مشترک بود اما بقیه به رسم و رسومات بسیار مقید هستن که البته حق دارند اونها بیشتر با مردم سروکار دارند من تقریبا دیگه ارتباط زیادی ن ...
مراسم یادبود تموم شد این متن رو یکی از شوهر خواهرها نوشت و توی گروه خانواده حاجی گذاشت خیلی به دلم چسبید برای یادگاری میزارم اینجا . امروز فهمیدیم یکساله که تنهایمان گذاشته ای، ولی امروز همه ی خانواده دور هم جمع بودیم پسران و دختران ، دامادها و عروس ها ، کوچک و بزرگ . با اینکه خودت حضور فیزیکی نداشت ...
همه درگیر برگزاری اولین مراسم سال پدر هستند و من همچنان بهت زده چند روزیست روزه سکوت گرفته ام و فقط،در حد لزوم با بقیه حرف میزنم البته در خانه خودم نه همه چیز طبق روال سابق هست دلم میخواهد بهترین دوستان دخترانم خودشان باشند پناه همدیگر باشند اولویت زندگی هم باشند و هیچ غریبه ای را بیشتر از خودشان دو ...
امروز که بیدار شدم مثل یک چوب خشک بودم اما شب خواب خوبی داشتم دیشب وقتی دختر بزرگم برام قرص ملاتونین آورد که زیرزبانی بود اما من حوصله نداشتم و قورتش دادم و نیم ساعت بعد هم کتاب صوتی آب نبات لیمویی گذاشتم اصلا یه جمله هم نشنیده خوابم برد.خدا رو شکر. صبح اول رفتم وبلاگ دوستان عزیزم رو سر زدم وبلاگ تی ...
امروز در بی حوصله ترین حالت ممکن بودم دیشب بعد از اینکه خوابم نبرد و پست رو نوشتم باز هم کامل آرووم نشدم و اومدم از طاقچه واسه خودم کتاب صوتی آبنبات لیمویی خریدم و یه فصلش رو هم گوش دادم یه ذره بهتر شدم اما خوب نمیشدم تا ساعت ۷صبح حالم بد بودو آخرش هم رو آوردم به دارو و خوابیدم تا ساعت ۱قبلش هم که ...
خوابم نمیبره هی با خودم کلنجار میرم یه چیزی روی قلبم خیلی سنگینی میکنه و یه بغضی تو گلوم میمونه اینکه آیا حق دارم یا نه ؟مرددم در وجود همه ما همه نوع حسی هست از حس انتقام دلسوزی حسادت تنوع طلبی و....اما برنده اونی هست که این حس ها رو کنترل میکنه خدایا در این دل شب در حالیکه از شدت بی خوابی قلبم تند ...
یه خسته نباشید بگم به همه اونهایی که این روزها مشغول درس خوندن هستند و برای آینده شون تلاش می کنند خدا قوت و مخصوصا دخترهای قشنگ خودم چه تو خونه و چه دخترای مجازیم انشاالله نتایج هم عالی باشه براتون .و حال دلتون خوب باشه. درس خوندن توی شرایطی که یه عالمه جذابیتهای دیگه هست کار خیلی ارزشمند و قشنگیه ...
دیروز که پست رو نوشتم مامان خیلی خوب همکاری کرد و من خدا رو شکر زیاد خسته نشدم بعد غروب که داداشا اومدن و دوتا آبجی ها صحبت از یکی از داداشها شد که معمولا زیاد شب ها نمیاد هم روحیه حساسی داره و خوب زود دلخور میشه و جدیدا ترجیحا عصرها که خلوت تره میاد و خیلی وقتها هم میاد و باهاش میریم دور میزنیم صحب ...