نشسته ام سیگار میکشم گری (🐌 حلزونم) آه میکشد! جدیدا گری و توربو خیلی بزرگ شدن ، درِ محل اقامتشان را کنار زده ب بیرون میآیند! خنگول اومده رو میز جعبه داروی شاهین که اونجا بود خورده !!! خیلی دارن ترسناک میشن میترسم فردا روز بیان خود منم بخورن ...... ...
دیشب عسگری جان را دیدم باید بگم خیلی شب خوبی بود خیلی زیاد من کلا اینجوری ام که وقتی خیلی هیجانی ام و خوشحال همش میخندم و دیشب همش نیشم باز بود ! امیدوارم که فکر نکرده باشی که اسکلم .. راستش رو بخوام بگم واقعا از نزدیک خارق العاده تر از چیزی بودی که فکر میکردم و چقدر خوش شانس هستم که تونستم دوستی مث ...
محیط کار جدید خوبه یعنی مثل بقیه جاها همه جور آدم داره ، آدمای خوب ، آدمای بد ، آدمای عجیب .. ولی خدا رو شکر این دختری که پیش من میشینه خیلی دختر خوبیه و تو کارا خیلی بهم کمک میکنه تا یاد بگیرم .. از طرفی بدنم کلا هنگ کرده. یعنی یهویی با خودش میگه عه این دختره که ساعت نه ده صبح پامیشد و تازه یه ساع ...
همه چی در بهترین حالت ممکن بود که پنج شنبه تصمیم گرفتم چتری بزنم و گند بزنم به قیافه م 😂 ...
امروز اولین روز کاری م بود باید بگم که خیلی جو ش رو دوس داشتم همه خیلی با هم خوب بودن و وسط کار با هم شوخی میکردن و میگفتن می خندیدن فکر کنم بتونم باهاشون کار کنم و لذت ببرم . خدایا شکرت . ...
من امروز صبح زود رفتم یه جا تو صادقیه تهران که آزمایشات و کارای قبل از استخداممو انجام بدم کارم تا حدود ساعت ده و نیم طول کشید هوا بی نهایت گرم و خفه بود و منم کلی کار داشتم خلاصه کارامو انجام دادم و تا ساعت دوازده و نیم یک برگشتم کرج بعد یادم افتاد که گفتن از پلیس +۱۰ باید گواهی عدم سو پیشینه هم بگ ...
الان که دارم اینجا مینویسم تو لابی یه شرکت تولید قطعات خودرو تو جاده مخصوص تهران کرج م و مصاحبه استخدامی شو قبول شدم ! کارشناس منابع انسانی ش رفته برام نامه های تکمیل پرونده رو بیاره قراره دستیار و مسئول دفتر معاون بازاریابی و فروش اینجا باشم . خب من کلا بازاریابی رو دوست دارم و موضوع پایان نامه م ه ...
-حدیث - جان -دستمو بگیر -چرا چی شده (مث سگ ترسیدم) -هی پشت سر هم کابوس میبینم نمیفهمم کدوم خوابه (دستشو بوس میکنم) -الان بیداری. و منی که بخاطر خستگی زیاد عمیقا خواب بودم و بعد از این صحبت و استرسی که گرفتم مث جغد هوشیار شدم ... این پسر را چه شده است .. ...
واقعا چرا اینجوری شده ؟؟؟؟ نمیفهمم... رفتم یه جا مصاحبه کاری نزدیک خونه مون بود حقوق و مزایاش خوب بود محیط عالی رفتار پرسنل حرفه ای بعد سرپرست منابع انسانی ش گف سطح رزومه شما برای این شغل خیلی بالاست ، شما حیفید ... وات ؟؟؟ خدایاااا .. چرا؟؟؟ ...
جدیدن خیلی کم حرف شدم توو خونه ، تنها حرفایی که با نیچه میزنم همین گزارش اتفاقایی که در طول روز برام افتاده .. دیگه گلایه نمیکنم ، غر نمیزنم ، حرف دلمو نمیگم . شاید نیچه فکر کنه خب حتما همه چی اوکی شده که دیگه شکایتی ندارم و تو دلش خوشحالم باشه اما قسمت دارک این قضیه اینجاس که دیگه ناامید شدم ، دیگه ...