اولین هدفم برای سال جدید ِ ۱۴۰۴ مراجعه به یه روانپزشکه ؛ این روزها واقعا حال خوبی ندارم ؛ انگار چیزی فراتر از غم و کسالت و سردی را تجربه میکنم ؛ انقدر سنگینم که معمولا احساسات را به‌سختی متوجه میشوم ... امروز هم دنبال کار بودم ؛ خبری نبود. اینطور که حس میکنم حالا ها خبری نمی‌شود؛ انگار قرار است آنقد ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

سال نو شد ، بهار شد ؛ ۱۴۰۴ هم رسید ... مبارک باشد . من آرزو میکنم امسال حال همه خوب باشد ، امسال دنیا به کام همه باشد ؛ همه آنهایی که شاغل هستند و آنهایی که مثل من بیکار توی خانه نشسته اند پول حسابی توی جیب شان باشد و مشغول انجام دادن کاری باشند که دوست دارند امیدوارم امسال حسرت ها کم بشوند ؛ کم وبی ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

روزهای آخر ساله ، نمیدونم انگار همه خوشحالن من نه . انگار همه موفق اند همه همه چیز دارند من نه ؛ خب چی کار کنم . ندارم دیگه :( امسال هیچی نخریدم ؛ ما که مهمونی نمیریم . نه کسی سراغمونو میگیره نه ما پیگیر کسی میشیم . از همه فامیلا فقط اسمشون مونده . خودمم حوصله ندارم لباس نو برای چی ؟ راستش همه چیز خ ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

خیلی وقت پیش او را دیده بودم ؛ آخرین دفعه ای که بیرون رفتیم من تازه امتحانات وحشتناک ترم اول ارشد را داده بودم و حس گلادیاتوری داشتم که از پس نبرد با شیرهای وحشی زنده بیرون آمده است ؛ بی نهایت خسته اما خوشحال . بعدها دیگر همدیگر را ندیدیم شاید چون او مشغول نوشتن پایان نامه اش بود و من مشغول رفتن به ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

راستش این مدت حالم زیاد خوب نبود؛ بیشتر زمان خالی ام را با آشپزی گذراندم خداروشکر نتیجه ی همه ی کارها خوب درآمد و حسابی دل پدرجانم را برد ؛ انقدر که از مادرم شنیدم پیش او حسابی تعریفم را کرده و گفته برای خودم خوب خانمی شده ام ... البته این حرفها هیچ خوشحالم نکرد ، یک لبخند گذرای پوچ روی لب‌هایم نشان ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

چه باید بکنم!؟ خودم هم نمی‌دانم. شده ام یک فرفره ی لغزان در آخرین لحظات پیش از افتادن ؛ گاهی اینطرف گاهی آنطرف میغلتم ... با این روزهای طولانی چه کنم؟ حوصله ندارم کتاب بخوانم نمی‌خواهم بیرون بروم و بچرخم چه برسد به اینکه کار پیدا کنم ...پایان نامه ام را ننوشتم عنوان ندارم ... دانشگاهم تمام شده تمام ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

می‌فرمایند سیب را که بالا بندازی تا بیاد پایین هزار تا چرخ میخوره ... حکایت منه سال های قبل از خودم بیزار بودم امسال بدون هیچ اتفاق خاصی یواش یواش عاشق خودم شدم‌... حالا از دیدن جوشا و چاله هاشون رو صورتم نه تنها وحشت نمیکنم بلکه می‌ایستم و شجاعانه تماشا میکنم حالا جز جز خودم و صورتمو و بدنمو و دستا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید