دیشب دلم میخواست یه پاکت سیگار بکشم اما حتی حال نداشتم برم از تو کیفم پاکت سیگارم رو بیارم و الان دارم به این فکر میکنم که غروب برم باشگاه ! تا این حد از نظر ذهنی در مرز فروپاشی ام ...
تو دلم با خودم حرف میزنم و می گم اشکال نداره حدیث .. خدای توام بزرگه .. خدای توام می بینه و بالاخره ایشونم تاوان همه ی این جنگ روانی ها و شکنجه های روحی که ب تو میده و تو نمیتونی به کسی ثابت کنی پس میده. که داری به لحاظ روحی عذاب میکشی و کسی درک نمیکنه که کسی نمیفهمه دیشب چی کشیدی و تا صبح چند بار ا ...
دارم برمیگردم خونه و به احتمال خیلی زیاد یک مدت نباشم. قر و قاطی شدم و این سوسن بهم ریخته رو دوست ندارم. با دکترم صحبت کردم که با این قرص اضطرابم کنترل میشه ولی باید ۶ ماه دیگه افسردگی حاد درمان کنی، چون اصلا راضی نیستم. خندید گفت: نه واقعا همچین چیزی رو ترجیح نمیدم. دز رو کاهش میدیم اگر نشد دارو عو ...
یه شد دیگه به شد های زندگیم اضافه شد ^ _^ خیلی خوشحالم.. خدایا شکرت :) ...
در یکی از مطالعه های جدید، محققان 13 گروه با کتری را که مربوط به افزایش احتمال بزرگسالان به عالئم افسردگی بودشناسایی کردند. با این حال کارشناسان تأ کید کردند که این یافته ها ثابت نمیکند که هیچ یک از مشکلات روده باعث ایجادیامحافظت در برابر افسردگی میشود. بنابراین توصیه به مصرف پروبیوتیک ها به عنوان ی ...
این چند وقت آشفته بودم و هستم فکر کنم. حس امنیت رو از دست دادم و به خودم حس امنیت نمیدم. دوست دارم یکی بهم بگه که هیچ چیزی اهمیت نداره و من باور کنم اهمیت نداره. دیروز و پریروز پیش خواهر بزرگه بودم. گفتم من کافی نیستم! همهاش انگار دارم کم میذارم. گفت: این چه حسیه؟ تو کافیترینی. پارسال هم خوندی. گ ...
درهم نوشت: مدتهاست ننوشته ام دلم به نوشتن نمیرفت. اما بزار بنویسم در دل شب که نزدیک به لحظات مقدس سحر هست توی حیاط نشسته ام باد خنکی میوزه صدای باد ،صدای خش خش شاخه ها و صدای گربه ای که ماههاست خونه ما رو تنبلخونه شاه عباس فرض کرده و من دارم سعی میکنم دیگه اشتباه نکنم بهش غذا بدم عادتش بدم به تن پ ...
وقتی خوندی بگو پست رو پاک کنم. سلام عزیزکم من با تمام وجودم درکت میکنم و واقعا از ته دلم دوست دارم کمکت کنم اما چطوری نمیدونم. دلم میخواد فقط بهت بگم راه مامانت نرو .میدونم کوچولویی میدونم اذیتی میدونم زندگی سخته میدونم دوست داری مثل دوربری هات زندگی کنی اما خوب نمیشه.چیکار میشه کرد به خداوندی خدایی ...
در بی انگیزه ترین روزهای عمرم هستم...! دیگه حس و حال هیچی نیست...! دیگه حس میکنم دیره برای خیلی چیزا...! دیگه تکون نمیخورم، اصلا چیزی تکونم نمیده...! راکد شدم!جریانی نیست! فقط سکون...! ناراضی ام از این رضایت به سکون! کاش جاری بشم! حرکت کنم! تکون بخورم! دلم یه نیروی محرکه میخواد! ی انگیزه! یه تلنگر! ...
میخواهم برایتان از پسربچهی فرانسویای بگویم که از وقتی در هفتسالگی اولین دوربینش را از پدرش هدیه گرفت، تا وقتی در ۹۲سالگی به ضرورتِ ناگزیرِ مرگ، دوربینش روی میز برای همیشه بیحرکت و بسته ماند، او هیچ وقت نه بزرگ شد و نه حرفهای!ژاک آنری لارتیگ تا پایان عمر با همان عطش کودکانه، پیوسته لحظات شیرین ...