توی فیلم Poetry زن مدام درحال تلاش برای نوشتن شعر است. کنجکاوی تازهاش برای جور دیگر دیدن جهان حتی با اینکه سنی ازش گذشته، او را به رؤیاهای زیادی میبرد. اما درست وقتی میخواهد از تماشای ساقهی ظریف گل و یا تکان خوردن سرشاخههای نازک درختها به شعری برسد، میفهمد که نوهاش با چند نوجوان دیگر به دخت ...
مامان بودنمن مامان بودن را واقعا دوست دارم. این بیوقفه تکیهگاه و پناه بودن برای بچههایی که "مامان" صدایت میکنند. برای بغلهای گرم، غذا پختن از لیست موردعلاقههایشان، موهای خیس دخترک را شانه زدن و حتی تشرهای با صدای بلند که گاهی صدایش به خانه همسایهها هم میرسد. اما "مامان بودن" هزینههای زیادی ...
محسن ظهرابی - جُستارهای کوتاه: هر کسی راه حلی برای برگشت در زمان دارد. مارسل پروست سراغ بو رفت. بو قدم به قدم عقب بردش، تا به یاد بیاورد. برای من راه رفتن حکم بازگشت به گذشته دارد. مهمترین ...
▪️رهرو آن است که گه تند و گهی خسته رود و گه میایستد!دیروز با میم صحبتمان کشید به ضرر شعر کلاسیک فارسی برای بشر امروز ایرانی. میم اعتقاد داشت شعرهای کلاسیک (که همیشه شیفتهشان بود و همیشه از شجریان ممنون بود که این شعرها را به ملکوت اعلا برده) فقط قشنگ است، اما معنایش مضر است. میگفت در فرم و زبان ...
Forwarded From شورومیادداشت «دستهای نوازشگر» نوشتهی محسن ظهرابیبخشِ #مواجهه، شمارهی ۳۱ شوروم.سرک نمیکشم. عکسهای فیلم را دوباره نگاه نمیکنم. صحنهها را مرور نمیکنم. به حافظه برمیگردم. چیزهای اساسی فراموش نمیشوند، مثل «رُزا» در _بخششهای دلسوزانه،_1 اولین نقشآفرینی مهم تس هارپر2 در عالم سینم ...
فکر میکنم توی حالی ام که فقط اجبار برای انجام کارها یا یک دست کمکی از بیرون میتواند من را به زندگی برگرداند.حوصله ام نمیکشد از جایم بلند شوم.بازگشت به روتین برای ما که سر کار نمی رویم،که مسیولیتی در جایی فیزیکی غیر خانه نداریم،که خودمان مجبوریم خودمان را در قالب دربیاوریم و به هزار ضرب وزور نظم بدهی ...
میپرسه: «اسم کتابی که میخونی چیه؟»یه جوان بیست و خردهای سالهی موفرفریه پر از امید. یه کتاب با تصویرهای بامزه هم دستشه به اسم «پاندای بزرگ و اژدهای کوچک». حوصلهی همصحبت شدن باهاش رو ندارم. خیلی دوست ندارم با غریبهها همکلام شم این روزها. اون هم تو واگن که مجبوری طولانی مدت آدمها رو تحمل کنی. ...
ما هر روز در مقابل انتخاب "عافیتطلبی" و "هزینهدادن" قرار میگیریم.زمان میایستد به تماشاو هر روز برای ما عاشوراست. ...
Forwarded From کانال محمدکاظم کاظمی✳️ صحنههای پاکنشدنی 🔸محمدکاظم کاظمی🔻خداوند از او درگذرد. نام «کریم غول» در اوایل دههٔ هفتاد لرزه بر تن مهاجرین افغانستان در مشهد میانداخت، مأمور خشن و بیرحم «افغانیبگیر». سپس او در روزهایی که گرفتار سرطان شد، بسیار از مهاجرین حلالیت طلبید. سرطان او را برد اما ...
▪️ فحش پیشگیرانهیکی از کارکردهای فحش در فرهنگ ما مخفی کردن احساسات دیگران بوده. ما برای چیزی فحش میگذاشتیم. فحش گذاشتن برای جلوگیری از اینکه کسی فکری یا میلی یا کنشی داشته باشه. فحش گذاشتم اگه کسی فلانطور فکر کنه. یا فحش گذاشتم اگه کسی آشغال بریزه. این فحش گذاشتنها عمومن به تغییر عقیدهی دیگری ...