فکر میکنم از پارسال درباره اینکه چقدر برای بعد از کنکور برنامه دارم گفته باشم اما؛ امسال تابستون هم نشد اونچیزی که میخواستم... نمیدونم مشکل از خودمه که هربار نمیشه یا واقعا شرایط مشکل داره. البته نمیخوام غر بزنم سر شرایط. چیزی که نمیشه تغییرش داد رو باید پذیرفت. البته میشه تغییرش داد اما هنوز موفق ...
معاشرت و گفت و شنود با آدمها برای من از سه حالت خارج نیست. یک: بعضیها انگار خمیر افکارشون بریده بریده است. موضوعات و دلمشغولیهاشون پراکنده است. آخرِ معاشرت با این آدمها فقط برام خستگی میمونه و حتی از این معاشرتها فراریام. دو: بعضیها خمیر افکارشون آماده و لطیف هست. آدم دوست داره باهاشون حرف ...
این چند روز برای من ترکیبی بود از کارهای روزمره، کمی خستگی ، دلخوری و بحث و البته تجربههای تازه. پنجشنبه بعدازظهر که مامان ناهید بچهها را با خودش برد، فرصتی پیدا کردم کمی بخوابم. بعدش رفتم پیش مامانم که مثل هر سال با کمک دوستها و همسایههاش برای ۲۸ صفر آش شلهقلمکار نذری میپزد. راستش کاش نرف ...
+ جدیدا ناهار که میخورم، بیحال میشم! نتیجه: ناهار نخورم یا با شام دو تا یکی کنم. اما متاسفانه روزهایی که کارِخونه و بچهها زیاده، اینجوری بهم خیلی فشار میاد. اینم یه جور برزخه که تا تجربه نکنید متوجه نمیشید چی میگم. + امتحاناتم نزدیک شده ولی من هنوز دارم با بیفکری تمام بافتنی میبافم. کیک و کوکی ...
بک گراند : سریال ملکه ی هفت روزه . چونا : یان سان گون Yeonsangun or Prince Yeonsan Yeonsangun of Joseon - Wikipedia در تاریخ نوشته شده که اون فرد خشن و ظالم و خونخواری بوده . ولی سریالها و جمله ی معروف : تاریخ رو فاتحان می نویسند . چیز دیگه ای رو نشون میده . یکی از به شدت موردعلاقه های من در سریال ...
سریال کره ای بوسه ی حس ششم Kiss Sixth Sense داستان دربارهی دختری به نام یه سول (با بازی Seo Ji Hye) است که توانایی خاصی دارد: او با بوسیدن افراد میتواند آیندهی آنها را ببیند. اما مشکل اینجاست که نمیداند آن آینده دقیقاً چه زمانی اتفاق خواهد افتاد. یک روز بهطور تصادفی رئیسش را میبوسد و آینده ...
* این پست جزو پستهاییه که بهصورت مستقیم و نه ضمنی قراره ازش یه چیزایی یاد بگیرید و مفیده؛ از دستش ندید. خانم اقتصادینیا تو کانالشون (Sayehsaar) مطلبی با موضوع چند اشکال زبانی از دیالوگهای سریال تاسیان مطرح کرده بودند که بهنظرم جالب اومد و با توجه به اینکه از هر صد نفری که دور و برم هستند نودوه ...
مدت ها بود که ذهنم از زمان حال فراری بود و همیشه به افکار مختلفی از آینده و خیالات می پرداخت . اما با اجرای برخی دستورالعمل ها از جمله انجام کارهای روتین، برنامه ریزی و مستند کردن روزها تونستم بیشتر در زمان حال زندگی کنم. برحسب برنامه ریزی ای که داشتم امروز وقتی داشتم فولدرها و فایلهای سیستم رو مرتب ...
اما پر از حس هایی که هیچ وقت فراموش نمی شوند :) ادامه مطلب ...
یه روز توی جمعی یه چیزی گفتم که همه زیر سیبیلی رد کردند جز یه طلبه که اونجا نشسته بود. آقا این تا آخر جلسه از روی دوش ما پائین نیومد که نیومد. گفتم علم با مستی ارتباط داره... حالا من یه چیزی گفتم کدوم علم و کدوم مستی رو که نگفتم مگه ول می کرد ؟ خلاصه اونها ده بیست نفر بودند زورم بهشون نرسید اما ز ...