در میان تلاطم دریای خروشان پنج ستون نیمه ویران از دل آب بیرون زده بودند.پنج ستون استوانه ای شکل در برابر قوی ترین امواج چون پنج برادر ایستاده بودند. سر دوتای انها فروریخته بود و چندتای دیگر ولی کاملا سالم بودند. با سردیس های سه مرد که بزرگیشان به اندازه ی یک نهنگ قاتل بود-"کاپیتان...طوفان خیلی به ما ...
برترین رمان هایی که خوانده ام...در طول 22 سال زندگی نسبت به این سال ها کتاب های زیادی نخوانده ام با این وجود کتاب های بسیاری را هم نصف و نیمه خوانده و رها کرده ام لیستی که برای شما آماده کرده ام درواقع کتاب هایی است که تا انتها توسط من خوانده شده اند زیرا توانسته اند مرا تا انتها با خودشان همراه کنن ...
جلد نهایی برای کتاب-" کلبه ی وحشت! شمال! تیم دختران در خوابگاه و مخصوصا جن!"اینها هسته ی اصلی رمان های ترسناک ایرانی را تشکیل می دهند. رمان های ترسناک ایرانی اغلب از این المان ها برای پیشبرد داستان و ترساندن مخاطبشان بهره می برند حالا که برترین رمان های فارسی در ایران در انجمن های رمان نویسی نوشته م ...
یکی از دروازه های جهنممیلیون ها سال پیش وقتی که هیچ مرزی بین بهشت و جهنم وجود نداشت فرشتگاه بهشت و عذابگران جهنم در دامنه های رشته کوه "سامانرا" با هم به نبرد برخاسته بودند.گاهی بهشتیان پا را فراتر گذاشته و به جهنم تجاوز میکردند و یا گاهی جهنمیان قدرت گرفته و سرزمین اول بهشت را به اتش می کشیدند ولی ...
ساتان و آزبوردستی سفید و ظریف دراز شد و میوه ی بهشتین را از درخت بهشتین جدا کرد.دست به ارامی پایین رفت و میوه را درست مقابل بینی انسانی سفید پوش گرفت.مرد با موهای طلایی بلند خود در حالی که چشمانش را بسته بود میوه ی بهشتین را می بویید پس از چندی چشمان ابی اش را باز کرد و لبخندی زد. لبخندی ملیح و زیبا ...