برای دومین بار خواب ترسناک دیدم شبیه همون خواب قبلی بود اینبار حس کردم وقتی خوابم یکی دوتا بازوهاهمو گرفته من صدای نفس کشبدنش می شنیدم جای لمس دستانش حس می کردم و می دونستم این شخص یکی از عزیزانم که فوت شده فقط نمیدونم چرا ترسیدم.. منکه می دونستم کیه کاش می شد بفهمم علت چی بوده شاید می خواسته به من ...
ده دقیقه اینستا گردی داشتم تا نیم ساعت بعد داشتم گریه می کردم :( یه ماشین سنگین بچه فیل وقتی داشتن با مادرش از خیابون رد می شد زیر گرفته بود و فیلم مادر تا صبح سرش گذاشته بود کنارماشین و تکون نخورد خدامی دونه داشت برای بچه ای چی میگفت... صدای قلب شکسته مادرتا اینجا اومده💔 خدایا هیچ وقت مارو وسیله آز ...
تو حیاط نشستم... با یه نسیم خنک و ملایم خیلی دلنشین مخصوصا با صدای پرنده ها.. لذت می برم از این هوا 🫠 یه لیوان از این هم آوردم بخورم باید با زعفرون دم کنی اصلا طعم و عطر زعفرون نداشت چی دارن به خورد مردم میدن خدا داند... ساعت 12 ظهر برق ها قطع شد ومن چون خوابم میومدم واقعااااا خواب رفتما باعقل جور د ...
نمی دونم چرا از وقتی شروع مردم غذای سالم مصرف کنم. سیر نمی شم 😂 تا الان یکی دوتا ساندویج خوردم مامان میگه من نمی دونم چرا تو بادمجون سرخ می کنی کم میشه 😂 واقعا نمی دونه :) من نصفش حین سرخ کردن همونجا کنار گازمی خورم ولی سالم خوری اینطوریه نصف خوشمزه هارو نمی تونی مصرف کنی حالا من ترشی ها، ماست، حتی ...
امروز که باعجله رفتم بسته رو تحویل گرفتم از کنار پونصد تا داروخونه رد شدم ولی یادم نبود یه بسته ژلوفن بخرم یه بسته ویتامین E بگیرم. حافظه جان یاری بنما خب 😌 نمی دونستم مصرف نکردن قند وشکر برای اینم خوبه من ناخواسته تو مسبری پا گذاشتم که به سمت سلامتی بود واسه این مورد از خودم راضی بودم 😎 فکر کنم حدو ...
نمی دونم معین رو می شناسید یانه یه پیچ مادر و پسری داره پر از انرژی مثبت وحال خوب یه جای رویایی سرسبز زندگی می کنه با کلی درخت انار.. آشپزی می کنه، به باغ می رسه مُدرس زبان انگلیسی هست وکلی شاگرد داره شب ها با صدای باد به خواب می ره و صبح ها توی بالکن رویای خونشون با نور خورشید بیدار میشه... بنظر من ...
دیروز پیام اومد بسته ات رسیده.. نشد برم تحویل بگیرم امروز صبح مجددا اومده تا 24 تحویل نگیری برگشت می خوره 😐 صبح رفتم تحویل بگیرم.. گفت ارسال شده به تیپاکس پایینی 😡 اقاهه مژه های خوشگلی داشت فکر می کرد من یه دختر بچه ام میگفت بلدی بری؟ روبروی بانک سپه هستا می خواستم جوابش بدم مژه قشنگ بلدم بچه نیستم ...
دلم می خواد یه مسکن قوی بخورم و تایه هفته فقط بخوابم.. دیگه آستانه صبر و مقاومتم به زیر صفر رسیده... امروز دوبار نوشتم وپاک کردم از خودم خجالت کشیدم اینجا از بس غر زدم... کاش می شد یه ماه برم یه جای خلوت تنها بدون گوشی و اینترنت شاید آرووم می شدم شاید حجم غم کم می شد. ...
گاهی بروز شده ها چک می کنم خیلی جالب جواب تو در وبلاگ بروز شده بالایی گاهی احساس. مشترک هس بین چند وبلاگ نویس و همه پشت سر هم قرار گرفته.. گاهی انگار اتفاقی نیس که الان دلت می خواد بنویسی چون دقیقا در همون زمان یه وبلاگ دیگه بروز شده و پاسخ تو رو داده و تو فکر می کنی یهویی دیدی ولی تو این دنیا چیزی ...
دلم بدجور گرفته.. بدجورها.. صبوری کن هیچکسم.. از آرزوت دس نکش... ...