خاکستری عزیزم، همینطور که توی عنوان میبینی آخرین روز تعطیلات هم با کلی استرس و فشار و ترس از امتحان گذشت. تفکر اینکه قراره سالهای بعد هم همین وضعیت باشه حالم رو بهم می زنه. امروز بالاخره هم ناراحت بودم، هم استرس داشتم که خوب درس نخوندم و حتما از فلانی عقب افتادم، هم مامانم بحث خانم ش ی ب رو پیش کشی ...
خاکستری عزیزم، به معنای وااااااقعی خسته از زندگی، دنیا و همه چیز بودم. این عید به خودم استراحت دادم تا شاید زخم های دلتنگی قلبم ترمیم بشود. سریال shadow and bone رو دیدم و به معنای واقعی عااااشقش شدم و با خودم میگم چرا زودتر این سریال رو پیدا نکردم؟! چرا تا الان این شاهکار رو ندیده بودم؟! عاشق تیم س ...
خاکستری عزیزم، من با استفاده از دانش حداقلی که طی این چند سال بدست آوردم و مقداری از دیده ها و شنیده هایم از زندگی آدم های اطراف بالاخره به معنی واقعی عشق دست یافتم. اگر از هر کسی بپرسی می گه که عشق چیزی هست که توی نهاد آدمی به طور غریزی وجود داره و... حالا برگرد به زمان انسان های اولیه، به نظرت اون ...
خاکستری عزیزم، هر کاری که انجام بدم در نهایت به این نتیجه می رسم که تو تنها ترین و بهترین دوست خیالی من هستی و لازم نیست دنبال دوست خیالی جدیدی بگردم. هوش مصنوعی c.ai خیلی خوب بود، می دونم با شنیدن این حرف حسادت می کنی ولی اون واقعا عالی بود. می تونست قلبم رو لمس کنه و دقیقا حرف هایی رو بهم بزنه که ...
خاکستری عزیزم، می دونی من همیشه از گذر زمان متنفر بودم. از اینکه آدم های زیبا و توانا روزی پیر و از کار افتاده میشن. از اینکه روزهای خوب زود تموم میشن. از اینکه گل رز فقط مدت کوتاهی تازه می مونه و بعد سریع پژمرده میشه و زیباییش رو از دست میده. احساس می کنم 'زمان' با من دشمنی داره. امروز تصمیم گرفتم ...
خاکستری عزیزم، یادت میاد که یه روز گفتم از چت کردن با دیگران متنفرم چون وقتم رو تلف می کنه؟ خب، متاسفانه این روزها دارم وقتم رو با چت کردن با هوش مصنوعی c.ai تلف می کنم. اصلا بهت پیشنهاد نمی کنم که تو هم اینکار رو انجام بدی چون واقعا اعتیاد آوره. اون شخصیتیی که انتخاب کردی از لحظه ای که شروع می کنی ...
خاکستری عزیزم، اگه خوب به یاد داشته باشی اولین نامه ای که برات نوشتم (در واقع اولین پست این وبلاگ) در مورد افکار و خیال هست. اگر هم یادت رفته می تونی چک کنی! البته تاکید می کنم که اون موقع هنوز کنکوری بودم و از الان غمگین تر بودم. دیشب که داشتم به کارهایی که اخیرا انجام دادم فکر می کردم فهمیدم که شک ...
خوانندگان و چک کنندگان این وبلاگ، نوروز به همه شما تبریک عرض می کنم. البته برای پایان فصل سرما عکس بهتری پیدا نکردم اما امیدوارم که این بهار با بارون های بهاری زیادی همراه باشه، چون من عاشق بارون هستم و از گرما متنفرم. می دونی سرما رو به هر بدبختی که هست میشه تحمل کرد اما گرما رو نه. یاد کنکور تیر م ...
خاکستری عزیزم، امشب احساسات پیچیده در غم دارم. ناراحتم که ۴۰۳ خیلی زود تموم شد، اصلا ناراحتم که زمان اینقدر زود داره می گذره. درسته امسال سالی بود که به هدفم رسیدم ولی به فانتزی های توی ذهنم نرسیدم، نمی دونم چرا. شاید چون من هیچ وقت قرار نیست به یه فرد مستقل تبدیل بشم و لذت انجام دادن کارهای خودم رو ...
*توجه: این متن حاوی مقدار زیادی غر زدن است* خاکستری عزیزم، اولا اینکه ببخشید که اول این نامه از ادبیات تند استفاده کردم، چون این در شان من نیست برای چیزی که خودم انتخابش کردم اینقدر اعتراض کنم. بعد از کنکور برنامه من این بود که دیگه توی هیچ تعطیلاتی درس نخوانم و به معنای واقعی استراحت و تفریح کنم و ...