سلام. برعکس بلاگفا، بیان سرعتش چقدر خوب شده. نمیدونم چندتا از بچههای تلگرام میان بیان سر بزنن اما اگه اومدین، یه خبر از خودتون بدین. اگر ایتا کانال زدین اینجا بهم بگید لطفا. اینم لینک کانال خودم توی ایتا. https://eitaa.com/parchinraz چیز خاصی برای نوشتن نیست ولی وقتی مثل تلگرام تو کانال هم هستیم، ...
سال 403 سال عصبی بودن، دلخوری، قهر و نامهربونی بود برای من اما با این وجود نمیشه از خوبیهاش گذر کنم چرا که تجربههای به خصوصی داشتم. سالی که تونستم رانندگی کنم و تنهایی مسیرهای مختلفی رو برم و بیام تا جایی که به مهارت خوبی تو رانندگی برسم. چندبار جریمه شدم، دوبار بخاطر سرعت و سبقت غیر مجاز و هر دوب ...
دیر زمانیست که به آینده فکر نکردم. درگیر گذشته و اتفاقات پیش پام که به تلخی میزد بودم. یهو به خودم اومدم میبینم، من چه برنامه ای برای آیندهم دارم؟! مثلکسی که ناخواسته یه طنابی رو از سمت نامعلومی بگیره و به سمت خودش بکشه، انرژیههای منفی رو هی به سمت خودم با خودخوری، ترس،حرص خوردن، غمگین بودن، غر زد ...
چند وقته دنبال این هستم که یه مشاور خوب توی شهرمون پیدا کنم و برم پیشش. دلم میخواد با کسی دربارهی همه مسائل حل نشدهی تو ذهن و قلبم حرف بزنم، میلیونها گله و شکایت و دلشکستگی و غم تلبنار شدن روی هم و من بجای اینکه بهشون بها بدم و حلشون کنم فقط پرتشون میکردم یه گوشه خودشون حل بشن، اما درست نشد! با ک ...
~هوالنور دانشگاه رفتن از اون چیزی که فکرش رو میکردم سخت تره مخصوصا وقتی که هم درس بخونی هم کار کنی. به علاوه اینکه مجبور باشی غیر حضوری درس بخونی. دانشگاه رفتن برای من مدرک گرفتن و پز نمرهی خوب گرفتن نیست، دلم سواد و دانش میخواد. اینکه تو یک چیز که بهش علاقه دارم حرفهای و متخصص باشم و بتونم خدمتی ...
~هوالنور مهرماهِ امسال رو کم دوست دارم. ماه عصبانیت و دلخوری و قهر بود برام، اما اتفاق خوب هم افتاد. مهر، ماه ترسناکیه برام چون داره یادآوری میکنه فقط یکماه دیگه تا تولدم باقی مونده و بعدش شروع یک سن جدید و باز بزرگتر شدن و سختی و چالش های بیشتر. چالش های بزرگسالی تا اینجا خیلی اذیتم کرده. هیچ و ...
~ هوالنور آقای ح میگه: تابحال اینقدر خوشحال ندیده بودمت!" راست میگه خودم خیلی وقت بود که برای چیزی اینقدر ذوق نداشتم! موفقیت های خوبی داشتم اما بیشتر از اینکه خوشحالم کنه،خیالم رو راحت کرد. اصلا خوشحالی یادم رفته بود. تو این یکسال خیلی بهم سخت گذشت، این هدیه کمترین چیزی بود که میتونستم بابت صبر بر ...
این روزا بیش از هر چیز دیگهای احساس تنهایی میکنم. انگار که تک افتادم بین جماعت.اونقدر این احساس قوی و پر رنگتر از هر زمان دیگهای توی زندگی و افکار و زندگیم نمود پیدا کرده که انگار از همون اول تا به حال تنهای تنها بودم فقط الان متوجهش شدم. خودم رو جدا میبینم، خودم رو تنها میبینم، حس میکنم هیچکسی ...
به طور ویژهای نیاز به استراحت دارم. اینقدر که یه مدت فشار کاری و روحیم زیاد بوده و هست مخصوصاً این هفته، مخصوصاً ماه اخیر... نیاز دارم بدون فکر کردن به هرچیزی رها کنم یه مدت همه چیز رو و برم برای یک اعتکافِ روحی بدور از آدمها بدون اینکه بعد برگشتنم چیزی خراب شده باشه یا تغییر منفیای پیدا بشه. ...
~هوالنور مدت زیادی میشه اینجا پست نذاشتم. دلم تنگ شده بود برای نوشتن. در اولین قدم برای بازگشت، کیبورد کامپیوترم رو تمیز کردم و برچسب جدید براش گرفتم. الان هم یهویی شد اومدنم. توی اینیستاگرام یه کلیپ دیدم که خیلی جالب بود برام. درباره ورودی های ذهنی بود. اینکه به مرور حفره مغزت دچار آلودگی میشه و خ ...